بازیهای محلی روستای بکاول

بازیهای محلی که تقریبا  در اکثر روستاها از رونق افتاده و  کوچکترها و بزرگترها این روزها حال و هوا ، نشاط ، شادیها و خوشی های گذشته را ندارند که این بازیهای فرح انگیز را اجرا کنند و کم کم دارد به دست فراموشی سپرده می  شود  و ممکن است موجب شود که  هیچ یاد و نشانی از آداب و رسوم گذشتگان ، نیاکان ،  پدران و مادران در روستاها نباشداز یاد رفتن همین بازی های محلی و سنتی روستاها می باشد .

 سپرده اند و به جز اندکی از مردان و زنان میانسال که با خاطرات گذشته زندگی می کنند و هنوز این بازیها را به یاد دارند بقیه این بازیها را به خاطر ندارند .

اغراق نیست چون از چند نفر از جوانها پرسیده ام ولی حتی نام این بازیها را بلد نبودند .

برخود لازم دانستم حالا که فضای کشور عزیزمان طوری است که مدتی است مسئولین به بازیهای بومی و محلی اهمییت می دهند و می خواهند آنها را زنده کنند ، من نیز گامی هرچند کوچک در این رابطه بر داشته باشم .

یادش به خیر وقتی کلاس چهارم و پنجم بودم بعد از ظهرها که از مدرسه بر میگشتیم تا پاسی از شب با محمد امیری ، مرحوم کریم قربانی ، محمد قربانی ، محمد محمدزاده ، تیمور خاموشی ، رضا خندان ،مجتبی صادقی ، حیدر حیدری ، محمود ساده ؛ محمد خان افتاده  و ...که تقریبا هم کلاس بودیم تا پاسی از شب انواع این بازیها را انجام می دادیم و خوش و سرحال بودیم و هیچ غم و غصه ای نداشتیم یادمه من از مرحوم پدرم بسیار می ترسیدم و  در خانه ما رسم بر این بود خورشید که غروب می کرد حتما باید به خانه می رفتم ولی این بازیها آنقدر لذت بخش بود که دلم نمی خواست  و گاهی به قدری سرگرم بازی بودیم که گذشت زمان را فراموش می کردم و بعدا با هزار ترس و لرز یواشکی می رفتم پشت در خانه می ایستادم تا یکی از اعضای خانه به بیرون بیاید و از او می پرسیدم بابا هست ، خوشحال است، چه کار می کند و بعد از مدتی همراه او یواشکی به خانه می رفتم ، که اکثر وقتها مرحوم مادرم می آمد و مرا نجات می داد.

البته هیچ وقت یادم نیست که به خاطر این دیر رفتنها کتک خورده باشم ولی آنقدر به پدر  و مادر و بزرگترهااحترام می گذاشتیم که از آنها حساب می بردیم و در عالم بچگی  می ترسیدیم (خداوند همه ی رفنه گان را بیامرزد )

از جمله ی این بازیها که من یادمه می توان :

کلاه بّردَنَک ، لینگ کشوک ، اَسته سه پَیه ، یک دیمَری ، گوی بَزی ،لَخشَک به تُغارِ چند ، استغو مَهتّوَک،

دّرنه دِخط ، جوز بَزی (که خود شامل مته مته ، آرا آرا ، جوز گلگلک) می باشد

که هریک از این بازیها را به موقع شرح خواهم داد.                   (حسن نمازی)