روستای بکاول

خوش آمدید

معنی لغوی بکاول bekavoll-bokavol-bakavol

بکاول در فرهنگنامه های متعدد چنین معنی شده است :

بکاول ( صفت .اسم ) 1- مباشر تهیه ی غذا و آشامیدنی جهت شاهان و امیران .
2- مامور سر رشته داری قشون که از جمله ی  وظایف او پرداخت مزد سپاهیان و تقسیم غنایم بوده است ( ایلخانان مغول و تیموری ) .
3- متصدی سر رشته داری که مامور تهیه ی . غذا برای سکنه ی . ( مدرسه ) و ( خانقاه ) بود .
پابنده بکاول یکی از امرای عهد میرزا شاهرخ بن تیمور
 (اسم، صفت) [ترکی]

بقاول؛ خوان‌سالار؛ در عهد ایلخانان مغول، کسی که مٲمور آماده ساختن غذا برای دربار، پادشاهان، و امرا یا فراهم ساختن خواربار سپاهیان بوده

لغت نامه دهخدا :بکاول         معنی :  بکاول .

[ ب َ / ب ُوَ / وُ ] (اِ) بقاول . بوکاول .
بزرگ و ریش سفید مطبخ .
خوانسالار.
(ناظم الاطباء).
باورچی .
(آنندراج ).
در هندوستان بمعنی داروغه مطبخ و باورچیخانه و کسی که اطعمه را پیش امرا و سلاطین قسمت کند مستعمل است .
(از آنندراج ).
داروغه ٔ باورچیخانه .
(غیاث ) : رعایا که تغار بر ایشان نمی رسید بعضی بسبب بدادایی متصرفان و بعضی بجهت آنکه بوکاولان خدمتی میگرفتند و اهتمال می نمودند.
.(تاریخ غازانی ص 301).
|| ناظر و آبدار و شرابدار.
(ناظم الاطباء).
مأمور سررشته داری که پرداخت حقوق سپاهیان و تقسیم غنائم در قشون و تهیه ٔ غذا برای سکنه ٔ مدرسه و خانقاه از وظایف او بوده است .
(مغول و تیموری ) (از فرهنگ فارسی معین ).                  (حسن نمازی بکاولی)

بکاول .
[ ب َ وُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور.
سکنه 409 تن .
آب از قنات .محصول آنجا غلات .شغل اهالی آن زراعت ، کسب و کار در شهر.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).<                         
                                                                      (حسن نمازی بکاولی)


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی
بازیهای محلی روستای بکاول

بازیهای محلی روستای بکاول

بازیهای محلی روستای بکاول

بازیهای محلی که تقریبا  در اکثر روستاها از رونق افتاده و  کوچکترها و بزرگترها این روزها حال و هوا ، نشاط ، شادیها و خوشی های گذشته را ندارند که این بازیهای فرح انگیز را اجرا کنند و کم کم دارد به دست فراموشی سپرده می  شود  و ممکن است موجب شود که  هیچ یاد و نشانی از آداب و رسوم گذشتگان ، نیاکان ،  پدران و مادران در روستاها نباشداز یاد رفتن همین بازی های محلی و سنتی روستاها می باشد .

 سپرده اند و به جز اندکی از مردان و زنان میانسال که با خاطرات گذشته زندگی می کنند و هنوز این بازیها را به یاد دارند بقیه این بازیها را به خاطر ندارند .

اغراق نیست چون از چند نفر از جوانها پرسیده ام ولی حتی نام این بازیها را بلد نبودند .

برخود لازم دانستم حالا که فضای کشور عزیزمان طوری است که مدتی است مسئولین به بازیهای بومی و محلی اهمییت می دهند و می خواهند آنها را زنده کنند ، من نیز گامی هرچند کوچک در این رابطه بر داشته باشم .

یادش به خیر وقتی کلاس چهارم و پنجم بودم بعد از ظهرها که از مدرسه بر میگشتیم تا پاسی از شب با محمد امیری ، مرحوم کریم قربانی ، محمد قربانی ، محمد محمدزاده ، تیمور خاموشی ، رضا خندان ،مجتبی صادقی ، حیدر حیدری ، محمود ساده ؛ محمد خان افتاده  و ...که تقریبا هم کلاس بودیم تا پاسی از شب انواع این بازیها را انجام می دادیم و خوش و سرحال بودیم و هیچ غم و غصه ای نداشتیم یادمه من از مرحوم پدرم بسیار می ترسیدم و  در خانه ما رسم بر این بود خورشید که غروب می کرد حتما باید به خانه می رفتم ولی این بازیها آنقدر لذت بخش بود که دلم نمی خواست  و گاهی به قدری سرگرم بازی بودیم که گذشت زمان را فراموش می کردم و بعدا با هزار ترس و لرز یواشکی می رفتم پشت در خانه می ایستادم تا یکی از اعضای خانه به بیرون بیاید و از او می پرسیدم بابا هست ، خوشحال است، چه کار می کند و بعد از مدتی همراه او یواشکی به خانه می رفتم ، که اکثر وقتها مرحوم مادرم می آمد و مرا نجات می داد.

البته هیچ وقت یادم نیست که به خاطر این دیر رفتنها کتک خورده باشم ولی آنقدر به پدر  و مادر و بزرگترهااحترام می گذاشتیم که از آنها حساب می بردیم و در عالم بچگی  می ترسیدیم (خداوند همه ی رفنه گان را بیامرزد )

از جمله ی این بازیها که من یادمه می توان :

کلاه بّردَنَک ، لینگ کشوک ، اَسته سه پَیه ، یک دیمَری ، گوی بَزی ،لَخشَک به تُغارِ چند ، استغو مَهتّوَک،

دّرنه دِخط ، جوز بَزی (که خود شامل مته مته ، آرا آرا ، جوز گلگلک) می باشد

که هریک از این بازیها را به موقع شرح خواهم داد.                   (حسن نمازی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

کلاته ی سبز آباد

سبزآباد قناتی است که در روستای بکاول از توابع بخش مرکزی، شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی قرار دارد.

مشخصات قنات

طول این قنات ۱۵۰ متر است، تعداد ۴ میله چاه دارد و عمق مادرچاه این قنات ۵ متر می‌باشد. دبی این قنات ۱۵ لیتر بر ثانیه است.

تعداد مالکان این قنات ۲۵ نفر می‌باشد و اراضی تحت کشت این قنات ۴۵ هکتار می‌باشد.[۱]

کلاته و قنات سبز آباد

 کلاته سبز آباد همان طور  که از نامش پیداست یکی از سرسبز ترین کلاته های بکاول می باشد که در جنوب این روستا قرار گرفته است .

قنات این کلاته نیز همانند روستای بکاول چشمه ای است خدادادی که از زمین می جوشد و در سطح زمین جاری می گردد ؛ و با توجه به برف و بارانی که در فصول مختلف سال می بارد دبی آب آن نیز متغییر می باشد

اگر برف و باران زیاد باشد آب این قنات زیاد است و برعکس در سالهای خشکسالی به تدریج کم آب می شود ولی هیچگاه کسی را به یاد نیست که خشک شده باشد.

این کلاته پر آبترین قنات روستاست و به شکرانه ی این نعمت کشاورزی و باغداری رونق خاصی دارد و انواع و اقسام محصولات کشاورزی و باغی در آن موجود است.

مدار آب سبز آباد

مدار آب کشاورزی این کلاته بر 12 شبانه روز می باشد ؛ بیشترین مالکیت آب در این کلاته از آن مرحوم رحمت ال...قربانی و در حال حاضر از سعید قربانی و محمدعلی یعقوبی است و بقیه مالکین هر کدام از 6 تا 12 ساعت مالکیت دارند.

حد و حدود

این کلاته از سمت شمال به کلاته ی دهن کال و از جنوب چسبیده به کوه سبز آباد ؛ از شرق به کلاته ی کج بازه و اراضی روستای کامه علیا و از غرب به کلاته شوردر و پشت اولنگ سوخته منتهی می گردد.

راه ورودی 

از ابتدای ورودی روستای بکاول بعد از عبور از کال بکاول وارد جاده ی برگدار می شوی ؛ و بعد از گذشتن پی گدار و کال بازه راه ، و عبور از کلاته ی دهن کال به این کلاته خواهید رسید.

نکته

از جمله نکات قابل توجه در ابتدای جاده ی این کلاته درخت گردوی تنو مندی خودنمایی میکند.

اگرچه این درخت در اراضی سبزآباد است ولی متعلق به مالکین کلاته ی شوردر می باشد و معتقدند که این درخت گردو را سیل از شوردر به سبز آباد آورده است و در این مکان قرار داده است ؛ و مالکین هم پذیرفته اند.             ( حسن نمازی بکاولی)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

کلاته های روستای بکاول

کلاته های روستای بکاول:

روستای بکاول به جز خود بکاول که مستعد کشاورزی و باغداری است دارای سیزده کلاته به نامهای :

توخورده - بسخوکی -   تنگل  - آغال پلنگ  - الیاس - سنگ سفید - خو جه علی –

عمو حسن  -   پای گدار -   شوردر  -  سبز آباد  -   دهن کال، کج بازه  و اولنگ می باشد،

که جدا جدا به شرح هر کدام می پردازیم .

1-کلاته ی توخورده

از روستای کامه علیا که به سمت روستای بکاول راه بیفتی به کال توخورده می رسی  و  اگر کال توخورده را ادامه بدهی کلاته ی توخورده با زمینهای کشاورزی و مراتع و تپه ها و کوهها مشاهده می شود ،

می توان گفت از کال توخورده سمت راست جاده ی بکاول به سمت شمال ابتدای کلاته ی توخورده می باشد که این کلاته در سمت شرق روستای بکاول و نزدیکترین کلاته به روستا می باشد و حتی قسمتی از زمینهای کشاورزی این کلاته در پی باغا کنار کال توخورده  مرز زمینهای بکاول و توخورده را تشکیل می دهد.

در ویکی پدیا دانشنامه ی آزاد در باره ی توخورده چنین نوشته شده است :

 

قنات توخورده

کشور

ایران

استان

خراسان رضوی

شهرستان

تربت حیدریه

بخش

مرکزی

روستا

بکاول

مشخصات فنی

طول

۱۵۰ متر

عمق مادر چاه

۵ متر

تعدادمیلهٔ چاه

۵

دبی

۵ لیتر بر ثانیه

توخورده قناتی است که در روستای بکاول از توابع بخش مرکزی، شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی قرار دارد.

مشخصات قنات

طول این قنات ۱۵۰ متر است، تعداد ۵ میله چاه دارد و عمق مادرچاه این قنات ۵ متر می‌باشد. دبی این قنات ۵ لیتر بر ثانیه است.تعداد مالکان این قنات ۱۵ نفر می‌باشد و اراضی تحت کشت این قنات ۱۵ هکتار می‌باشد.

در واقع می توان گفت به علت کوهستانی بودن  در هیچ کلاته ی بکاول قنات و چاه وجود ندارد  و بیشتر چشمه های آب بر اثر نزولات جوی و بارش برف و باران بر روی کوهها  در دل سنگها چشمه های آب به وجود می آید که در سطح زمین جاری می گردد ، که کم و زیاد آن نیز بستگی مستقیم به بارش برف و باران دارد و کلاته ی توخورده نیز از این قاعده مستثنی نیست ، در سالهای اخیر به علت خسکسالیها آب این کلاته بسیار کم شده است به طوریکه سال گذشته هیچ گونه کشاورزی در این کلاته صورت نپذیرفته است و اکثر باغهای آن نیز رو به خشک شدن می باشد .

مدار آب توخورده بر دوازده شبانه روز می باشد که هر شبانه روز آب در روستای بکاول معادل 24 ساعت است یعنی هر مالک 12 روز یکبار نوبت آب به او می رسد .

تعداد مالکین این کلاته یازده نفر می باشد ، این کلاته از سمت مغرب با بکاول هم مرز می باشد واز سمت شمال به کوههامنتهی می گردد و از جنوب با روستای کامه علیا مرز مشترک دارد و از سمت شرق نیز به کلاته ی میروم که از روستای کامه می باشد  مرز مشترک دارد.

زمینهای کشاورزی آن در پای کمر آغال سنقره و باغهای آن نیز در کنار کلتغ توخورده واقع شده است ، بیشترین قسمت این کلاته را کوههای بلند تشکیل داده است که از آن جهت چرای دام استفاده می شود .

آب کشاورزی این کلاته از چندین چشمه تشکیل شده که اخیرا توسط جهاد کشاورزی شهرستان  و خودیاری مالکین این چشمه ها تجمیع شده و توسط لوله  به استخری که در جای مناسبی درست شده است هدایت می گردد و هر کدام از مالکین نسبت به ساعت آبی که دارند استخر را به اصطلاح بکاولیها( دبند ) میکنند و بعد (سر ) می دهند و زمینها و باغات خود را آبیاری می کنند  و بعد نوبت یکی از مالکین دیگر میرسد،  این موضوع دوازده شبانه روز ادامه دارد تا دوباره نوبت  نفر اول می رسد.

قبلا این کلاته دو استخر داشت یکی بعد از تنگی توخورده درست شده بود و یکی هم در باغ در بسته ولی در حال حاضر این دو استخر وجود ندارد ، آب باغ در بسته را نیز لوله کشی نموده اند جهت آب شرب روستا ی بکاول مورد استفاده قرار می گیرد .

قسمتهای مهم این کلاته پای کمر آغال سنغره ، کلتغ توخورده ، کنار کال توخورده ، تنگی توخورده ، باغ در بسته ، تی توخورده و تخچه بادامی می باشد ،

در رابطه با تخچه بادامی در مکی پدیا چنین نوشته شده است :

تخچه بادامی زمینی مسطح در بالای تپه ای است که در شرق بکاول است و به عبارتی روز از انجا می زند و ساختن چای آتیشی در آن مکان مرتفع بسیار عالی است .

 تخچه بادامی

ته توخورده


قسمتی از اراضی توخورده مشترک با بکاول

پای کَمَر آغال سُنغُره

پشت باغا

تنگی تو خورده

آب کشاورزی و استخر


باغهای توخورده




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

مقدمه

_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

به عزم مرحله ی عشق پیش نه قدمی                     که سودها کنی ار این سفر توانی کرد  

 

تو کز  سرای  طبیعت  نمی  روی  بیرون                      کجا به کوی  طریقت  گذر  توانی  کرد 

 

                                                                     (خواجه شمس  الدین حافظ شیرازی)

 

سپاس بیکران ، پروردگار عالمیان را که به نوع بشر چگونه شناختن را آموخت ،زیرا هرچه قدر بیشتر بشناسیم ، بیشتر دوست خواهیم داشت و هرچه بیشتر شناخته شود ، دوست داشتنی تر می شود .

انسان به دلایل متعدد، خانواده ، اقوام ، دوستان ، آشنایان، هم ولایتیهاف هم محله ایها ،همشهریها ، روستا ، محله ، شهر و نهایتا کشورش را بیش از همه دوست دارد. بدیهی  است مهمترین علت آن شناخت زیاد از این مقوله هاست.

هر چه این دایره ی معرفت گسترده تر باشد ، دوستی ها و وفاق نیز مستحکم تر است.بنابراین نقاط مختلف این یرزمین باستانی زیبا و چشم نواز را باید شناخت و به آن آگاهی یافت ، تا بتوان آن را به نحوی مطلوب به دیگران شناساند. زیرا هرچه شناخت و دوستی بیشتر باشد ، به همان نسبت ف صلح و صفا و همچنین امنیت بیشتر خواهد بود .

هر انسان سالمی پاسدار امنیت اشخاص و موضوعاتی است که می شناسد و دوست دارد .

اساسی ترین مفهوم گردشگری در همین صلح و صفای توام با دوستی نهفته است . به این ترتیب مباحث اقتصادی ، اشتغال و مساِیل گوناگون دیگر در مرحله پس از آن قابل تامل و بررسی است .

((چون که صد آید نود هم پیش ماست )).

این اصل را نباید از نظر دور داشت ، هنگامی که شناخت باشد ، دوستی و یکپارچگی پای به عرصه می گذارد و به دنبال آن ارتباطات حاصل می شود و در نتیجه ، این ارتباطها منجر به امور بازرگانی و تجارت می شود.

بکاول یکی از آن نواحی و روستای  کوچک ، محبوب ، دوست داشتنی ، بکر ، با طبیعتی بسیار زیبا و تماشایی با آب و هوایی بسیار دل انگیز سرزمین پهناور ایران و دیار خراسان رضوی و شهرستان تربت حیدریه است .

سرزمینی با تاریخی کهن ، یادمانهای بر جای مانده از نیاکان وپیشیتیان و به خصوص مردمی یکرنگ و ساده ،  پاک و بی آلایش با دانش و فرهنگ و معرفت است.

ضرب المثل مشهوری است که می گویند: (( میهمان به روی گشاده جایی می رود ...))مصداق این نکته مردم روستای بکاول با رویی گشاده ، چهره ای شاداب اکر چه خانه هایشان بسیار کوچک است اما خانه های دلشان وسعت در یا را دارد پذیرای میهمان هستند.

پس با این وجود بر خود لازم دانستم تا میراث کرانبهای نیاکان را پاس داشته و در شناساندن روستای عزیزم بکاول که یاد آور پدر و مادر عزیزم و دوران کودکیم ، بازیهای کودکانه ، رفقای کودکی ، دوران شیرین دبستان  و رشد و بالندگی من و تو می باشد را پاس داشته تا دیگران به جای جای این روستای زیبا سرزده و با آن اشنا شوند و این گستره ی جغرافیایی را آن گونه که سزاوار است دوست بدارند در راه آبادی آن گام بردارند و فرزندانمان از طبیعت زیبا و و چشم انداز مزارع ، کوهها واشجار و باغات آن لذت ببرند.

امید است هم ولایتیهای عزیز ،گرامی ، باصفا فهیم و فرهنگ دوست بکاول در عصر حاضر با درایت و تدبیر ، تعاون و همکار ی فراگیر در امر حفظ و نگهداری و رونق آن بکوشند.

از همه ی هم ولایتیهای گلم تقاضا دارم که مرا در این مهم یاری نموده و خاطرات ، مطالب ،مستندات، عکس و اطلاعات ارزنده خود را به ایمیل اینجانب ارسال نموده تا مورد استفاده قرار گیرد .  

                                                               با تشکر فراوان حسن نمازی بکاولی

Bekavol, Torbat-e Heydarieh

From Wikipedia, the free encyclopedia
Bekavol
بکاول
village
Bekavol is located in Iran
Bekavol
Bekavol
Coordinates: 35°29′39″N 59°08′59″ECoordinates: 35°29′39″N 59°08′59″E
Country  Iran
Province Razavi Khorasan
County Torbat-e Heydarieh
Bakhsh Central
Rural District Bala Velayat
Population (2006)
 • Total 198
Time zone IRST (UTC+3:30)
 • Summer (DST) IRDT (UTC+4:30)

Bekavol (Persian: بکاول‎‎, also Romanized as Bekāvol)[1] is a village in Bala Velayat Rural District, in the Central District of Torbat-e Heydarieh County, Razavi Khorasan Province, Iran. At the 2006 census, its population was 198, in 58 families.[2]

References

  • Bekavol can be found at GEOnet Names Server, at this link, by opening the Advanced Search box, entering "-3779589" in the "Unique Feature Id" form, and clicking on "Search Database".

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

نماس بامن

با سلام با این شماره همراه می توانید با من تماس بگیرید                                      09153314757

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

یاد زمستانها قدیم به خیر

[
چله بزرگ ، چله کوچک ، چار چار ، سده ، اهمن وبهمن ،سیاه بهار وپیرزن .
با عرض سلام وادب واحترام خدمت همشهریان  , و هم ولایتیهای با صفا،
کلمات زیبا ودوست داشتنی بالا  کلماتی هستند که برای نسل قدیم بسیار آشنا وبا رگ وخون آن عزیزان عجین شده واما نسل جدید ..
زمستان به دو بخش  : چله بزرگ(چله کلان ) و چله کوچک (چله خرد ) تقسیم می شده است  ،
که چله بزرگ از ( اول دی ماه  تا دهم بهمن ماه) می باشد وچهل روز کامل  و چله کوچک از ( یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه  )  20روز کامل وبه همین دلیل چون 20روز کمتر است  چله کوچک نامیده شده است .
 غروب آخرین روز چله بزرگ جشن سده برگزار می شد،مردم دور هم جمع می شدند واز این جشن لذت می بردند ودر نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر سده به سده  پنجاه به نوروز آمدن چله کوچک را جشن می گرفتند،
این دوبرادر ( چله بزرگ وچله کوچک ) در هشت روز در کنار همدیگر هستند که آن 8 روز را ( چار چار) می نامند . به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک گفته می شود .
پس از چار چار نوبت به  اهمن وبهمن پسران پیرزن (ننه سرما ) می رسد   که خودی  نشان دهند 10 روز اول اسفند را اهمن و10روز دوم اسفند را بهمن می گویند واین 20روز ممکن است آنقدر بارندگی باشد که این دوبرادر به دوچله طعنه بزنند ، با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند (اهمن وبهمن ،آرد کن صدمن ،روغن بیار ده من ،هیزم بکن خرمن عهده همه بامن )
تا اینجا 20روز از اسفند به نام اهمن  وبهمن نامگذاری شده اند ومی ماند 10 روز آخر اسفند ماه که 5روز اول سیاه بهار نام گرفته وشعری هم که قدیمی ها می خوانند (سیاه بهار شب ببار و روز بکار ) از این شعر هم مشخص می شود در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده وروزها کشاورزان مشغول کشت وزراعت بوده اند ، 5روز آخر هم  پیرزن  نام گرفته است  که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ،گاهی همراه با باد واکثر اوقات از آسمان تغرسه (تگرگ ) می بارد که قدیمی های دل پاک براین باور بودند  که گردنبند پیرزن  پاره شده ومهره های آن به زمین می ریزد.

البته به یاد دارم که مرحوم مادرم فاطمه قربانی که خداوند متعال رحمتش نماید و روحش را با حضرت فاطمه زهرا (س) محشور نماید

می گفت : بعد از اهمن وبهمن (حوت و پوت )که دو برادرن شروع می شه و برف فراوان همراه با سرما ی شدید به همراه دارند و این شعر را هم می خوانند ، حوت کنم پوت کنم ؛ از هر گله ی گوسفند صد تار نابود کنم

                                                               ( حسن نمازی بکاولی)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
حسن نمازی بکاولی

عکسهای قدیمی خاطرات زندگی

  1. رحمت قربانی

    مرحوم پرویز نورایی

  2. مجتبی نظافت
  3. آقاجان نظافت

ححسین فکری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

تورا من چشم در راهم

نهم ربیع الاول سالروز امامت حضرت مهدی (عج)بر بکاولیهای عزیز مبارکباد.

چکیده:

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید    . در سال روز نهم ربیع الاول که یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر کوتاه به رخ دادهایی که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره کنیم .

روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری علیه السلام پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود    .
عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و کفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند    .
حکومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این که مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود. پس از شهادت امام کم کم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید    .
عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌که خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند    .
سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌کردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود    .

 

آغاز امامت امام زمان(عج)، زمانی برای شادی منتظران  

بر اساس تعالیم اسلامى یکى از وظایف مهم هر مسلمان، انتظار ظهور حضرت قائم(عج) است؛ انتظار تحقق وعده الهى بر حاکمیت صالحان و تشکیل دولت اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. اما آیا هیچ مى‏دانید که پاداش این انتظار چیست و چه ثمرى براى منتظران دارد؟
امام صادق(علیه السلام) در روایت زیر به این پرسش پاسخ مى‏دهند:
«الا اخبرکم بما لا یقبل‏الله عزوجل من ‏العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى. فقال: شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده [و رسوله] و الاقرار بما امرالله، و الولایة لنا، و البراءة من اعدائنا - یعنی الائمة خاصة - و التسلیم لهم، و الورع و الاجتهاد و الطمانینة، و الانتظار للقائم - علیه‏السلام - ثم قال: ان لنا دولة یجیى‏ء الله بها اذا شاء. ثم قال: من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لکم ایتها العصابة المرحومة.(1)
سپس [امام] فرمود: براى ما دولتى است که هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مى‏سازد. آنگاه [امام] فرمود: هر کس دوست مى‏دارد از یاران حضرت قائم(عج) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالى که منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(عج)، بپا خیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت‏ خداوند! آیا شما را خبر ندهم به آنچه که خداى صاحب عزت و جلال، هیچ عملى را که جز به آن عمل، از بندگان نمى‏پذیرد؟ گفتم: بله. فرمود: گواهى دادن به این که هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و این که محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده او است، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزکارى و تلاش و مجاهدت و اطمینان و انتظار قائم(عج) .
براى منتظران زمان غیبت همین پاداش بس که نام آنها در زمره یاران امام عصر(عج)، و از جمله کسانى ثبت‏ شود که آن حضرت را به هنگام ظهور همراهى مى‏کنند.

 

تأملی در باب طول عمر امام زمان(عج)

امام زمان(عج) منجی عدالت گستری است که به امر حق تعالی سالها از نظرها پنهان و با ظهور وی حق بر جهان حاکم می‌شود، آگاهان برای ظهور وی لحظه‌شماری کرده، با بصیرت دینی و خودسازی زمینه آنرا فراهم می‌آورند.
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان در شب جمعه، نیمه شعبان سال 255 یا 256 هجری بوده است     .
در زمان امامت حضرت هادی(ع) اخباری منعکس شد مبنی بر اینکه بزودی فرزندی تولد می    یابد که کاخ جباران و ستمکاران را سرنگون و عدل و داد را حاکم می کند .
این اخبار و نگرانی از ظهور مصلحی که پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می کند، حکامان وقت را بر آن داشت که به هر نحو ممکن از تولد نوزاد در آن سالها جلوگیری کنند ، همانند نمرود و فرعون، غافل از اینکه با خواست و اراده خداوند متعال نمی توان مقابله کرد .
در چنین شرایطی حضرت مهدی تولد یافت اما از نظرها مخفی ماند مگر چند شیعه خاص که به حضور آن حضرت می رسیدند.
حضرت مهدی (عج) پنهان می زیست تا امام حسن عسکری (ع) در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری به شهادت رسید . در این روز بنا به سنت اسلامی می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد تا خلفای ستمگر عباسی نتوانند جریان امامت را تمام شده اعلام و یا بدخواهان آنرا از مسیر اصلی منحرف کنند و وراثت معنوی و رسالتاسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند .
جعفر، برادر امام یازدهم که به جعفر کذاب معروف بود قصد داشت از موقعیت استفاده کرده و به عنوان جانشین بر پیکر امام نماز بگزارد که در این هنگام حضرت مهدی(عج) بر پیکر پدر حاضر شد.
خبر وجود امام عصر خیلی زود در همه جا پیچید و ستمکران را به تکاپو واداشت تا امام را یافته و آن حضرت را به منظور راحتی ستمکاریهای خود از میان بردارند .
به همین دلیل مشیت الهی بر این بود که حضرت از نظرها پنهان شود تا از گزند ستمکاران مصون مانده و شیعیان از وجود پرخیر و برکت آن حضرت محروم نگردند و امام(عج) از ظاهرها نهان اما انوار هدایتش همگان را نویدبخش باشد.

 

غیبت کوتاه یا غیبت صغری

مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال طول کشید ( از سال 260هجری تا سال 329 ) که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت می رسیدند و پاسخ نامه ها و سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشتند چهار تن بودند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروف هستند .
نخستین نایب خاص حضرت مهدی عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش
یافته بود .
دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید .
سومین سفیر، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد .
ابوالحسن علی بن محمد سمری چهارمین سفیر و نایب امام حجت بن الحسن است که در سال 329 هجری قمری درگذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است .

 

غیبت بلند یا غیبت کبری یا نیابت عامه

این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تا امروز ادامه دارد که دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است .
در زمان نیابت عامه ، امام ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که شرایط و ویژگیها در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام عصر باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا .
به همین دلیل در هیچ دوره ای پیوند امام با مردم گسیخته نشده است . امروز که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد در رأس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه می‌کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی (عج) .

 

طول عمر امام زمان (عج)

بلندی عمر امام با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن به آنها اشاره شده و در کتابهای تاریخی نیز آمده نظیر عمر نوح(ع)، موضوع عجیب و پیچیده ای نیست .
در قرآن کریم آمده است: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد تا طوفان آنها را در حالى که ستمکار بودند فرا گرفت.(سوره عنکبوت، آیه 14)
فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِین، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ و اگر او (حضرت یونس) از زمره تسبیح‏کنندگان نبود قطعا تا روزىکه برانگیخته مى‏شوند در شکم آن [ماهى] مى‏ماند. (سوره صافات، آیات 143 و 144)
تورات نیز در شرح زندگی پیشینیان به عمرهای طولانی برخی از آنها اشاره دارد: حضرت آدم 920 ، شیث پسر آدم 912،  انوش پسر شیث 905 ، لمک 777 و حضرت نوح 950 سال عمر کردند.
فلاسفه اعتقاد دارند بهترین دلیل برای امکان چیزی، واقع شدن آن است.
ضمن اینکه بی تردید تأملی در کائنات و آنچه در اطراف ما قرار دارد، تأکیدی بر قدرت بیکران خالق هستی بخش است وپس شک نیست اینکه خداوند اراده کند بنده ای بسیار بیشتر از سایرین عمر کند، به هیچ عنوان غیرممکن، بعید و عجیب نیست.

 

فلسفه غیبت

امام صادق(ع) فرمود: "موضوع غیبت سرّی است از اسرار خداوند و غیبی است از غیوب الهی، چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد." 
از این حدیث به خوبی آشکار می شود که علت و فلسفه اصلی غیبت، جزء اسرار الهی است و جز ائمه اطهار(ع) کسی نمی داند؛ آنها هم مأذون به بازگو کردن آن نبودند. ولی در پاره ای از روایات2 بعضی از حکمت های آن بیان شده که به آنها اشاره می کنیم.

 

حکمت های غیبت و سرّی از اسرار الهی

غیبت امام مهدی(عج) سری از اسرار الهی است که فلسفه اصلی آن بر بندگان مخفی و پوشیده است و تنها بعد از ظهور حضرت روشن خواهد شد.

 

آزمایش و غربال انسانهای صالح

گروهی که ایمان محکمی ندارند باطنشان ظاهر می شود و کسانیکه ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه انتظار فرج، صبر بر شداید و ایمان به غیبت، ارزششان معلوم می گردد.
  امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید: "برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که گروهی از مومنین از عقیده برمی گردند. خدا به وسیله غیبت، بندگانش را امتحان می کند."

 

حفظ جان امام مهدی (عج)

پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها به مردم گوشزد کرده بودند که دستگاه ظلم و ستم عاقبت به دست مهدی موعود(عج) برچیده می شود و کاخهای بیدادگری را واژگون خواهد کرد وجود مقدس امام زمان(عج) همواره مورد توجه دو گروه قرار می گرفت. 
  یکی مظلومان و ستمدیدگان که متاسفانه همیشه عده آنان زیاد بوده و هست. آنان به قصد تظلم و امید حمایت و دفاع دور وجود امام زمان(عج) جمع شده تقاضای نهضت و دفاع می کردند و همیشه عده زیادی اطراف امام(ع) را احاطه کرده و انقلاب و غوغایی برپا بود.  
گروه دوم زورگویان و ستمکاران خونخوار که بر ملت محروم تسلط یافته و در راه رسیدن به منافع شخصی و حفظ مقام خویش از هیچ عمل زشتی پروا ندارند و حاضرند تمام ملت را فدای مقام خود کنند. 
این گروه چون وجود مقدس امام مهدی(عج) را سد راه منافع و مقاصد شوم خود می دیدند ناچار بودند وجود مقدس آن جناب را از میان بردارند و خودشان را از این خطر بزرگ برهانند. در این تصمیم اساسی با هم متحد شده تا قطع ریشه عدالت و دادخواهی هرگز از پای نمی نشستند و خداوند حکیم به وسیله غیبت امام دوازدهم(عج) جانش را از شر دشمنان حفظ نموده است.

 

آمادگی پذیرش جهانی:

برای ظهور امام مهدی(عج) به عنوان خاتم الاوصیا و منجی بشریت و تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبری شایسته، قطعاً زمینه و آمادگی جهانی نیز لازم است؛ بنابراین می توان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفه ها و حکمتهای غیبت امام مهدی(عج) برشمرد.

 

غیبت امام زمان، یک سنت الهی

اساساً مساله غیبت در گفتار معصومین(ع) به عنوان یک سنت الهی مطرح شده است که در میان انبیاء پیشین و اوصیای آنها معمول بوده است. بنابر روایات، صالح پیامبر در سن پیری از میان قومش غایب شد و غیبت او مدتی به طول انجامید. به طوریکه چون به میان قومش بازگشت وی را نشناختند. 
موسی(ع) نیز مدتی غایب بود و در طی این مدت بنی اسراییل در حیرت و سرگردانی و رنج بسیار به سر می بردند تا بار دیگر موسی(ع) به نزد آنها بازگشت. چنین غیبتهایی درباره حضرت یونس، یوسف و برخی دیگر از پیامبران نیز ذکر شده است. بنابراین مساله به مانند سنت جاریه ای تلقی شده است که در باره امام زمان(عج) در امت خاتم الانبیا نیز مصداق پیدا می کند.
در آخر، ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه دانش بشری برای کشف بسیاری از امور یارا نیست و توان فهم آنها را ندارد.
بسیاری از اسرار نظام خلقت هنوز برای ما مجهول است و خداوند متعال که در گفتارش جای هیچ شک و تردیدی نیست در کتاب خود از این موضوع اینچنین خبر داده است : " و از دانش تنها مقدار بسیار کمی به شما داده شده است"7 و همچنین امام صادق(ع) در باره علت غیبت امام مهدی(عج) می فرمایند : " بی گمان برای قائم آل محمد غیبتی است که بطلان خواهان در آن شک می کنند.  
" سپس از آن حضرت سوال شد چرا آن حضرت غیبت می کنند؟ ایشان جواب دادند : " برای امری که ما اجازه بیان آن را برای شما نداریم".

منابع: 

1- النعمانى، محمدبن ابراهیم‏بن جعفر، کتاب الغیبة، ص‏200، ج‏16/ المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏52، ص‏140، ح‏50 .
2- خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه        ( حسن نمازی بکاولی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

بازی محلی (لخشک به تغار چند)

بازی محلی (لخشک به تغار چند)

بد نیست ابتدا معنی لخشک و تغار را بدانیم و بعد به شرح بازی بپردازیم.

لخشک : به زبان محلی بکاول و خراسان نوعی آش رشته است که با عدس و انواع سبزی و آش لخشک پهن به نام لخشک پخته می شود و چاشنی آن کشک و نعنا داغ است و گاه پیاز و یا سیر داغ هم به آن اضافه می کنند.

آش لخشک

آش لخشک

تغار : تَغار ظرف سفالی نسبتاً بزرگی  است که در آن مایعاتی مانند آب و ماست یا غلاتی مانند گندم و جو می ریزند. از آن برای سابیدن کشک نیز استفاده می کنند.و در داخل آن آش لخشک می ریزند و در کنار هم می خورند.


Image result for ‫تغار‬‎Image result for ‫تغار‬‎

 برخی تغار را واژه‌ای ترکی می‌دانند و برخی آن را ترکی برگرفته از مغولی و برخی واژه‌ای ترکی-مغولی دانسته‌اند که وارد فارسی نیز شده است که با واژه بکاول هم خوانی دارد.

شرح بازی :

هدف : افزایش قوه ی تفکر  ، شناسایی افراد روستا که هر خانواده چند عضو دارد.

این بازی بیشتر در اوقات فراغت مثلا وقتی در زمستان دور کرسی نشسته اند یا (د برپتو )جمع شده اند انجام می شود .

من یادمه که این بازی را بیشتر وقتی معلم دیر  به کلاس می آمد و یا در زمستان در زنگ ورزش یا شبها که هوا سرد بود در سر تنور که پاها را توی تنور می کردیم انجام می دادیم .

تعداد بازیکنها : ازشش  نفر به بالا

افراد به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و به روشی که در بازیهای قبلی توضیح داده شد گروه بازنده را انتخاب می کنند.

گروه برنده از گروه بازنده می پرسند ( لخشک به تغار چند )

گروه بازنده می گویند با چند زن و با چند مرد .

برنده مثلا می گوید با سه زن و با چهار مرد

بازنده بایستی با هم شور کنند و خانواده ای را که در روستا بااین مشخصات وجود دارد پیداکنند و نامش را بگویند

اگر درست جواب دادند برنده هستند و جایشان عوض می شوند این دفعه انها از گروه دیگر می پرسند ( لخشک به تغار چند )این بازی همینطور ادامه پیدا می کند و بسیار شیرین است .

فکر می کنم این جمله (لخشک به تغار چند )چنین است که آش نذری پخته اند و می خواهند بین افراد روستا تقسیم کنند باید بدانند که برای هر خانواده چند ملاقه بریزند که این بازی در شناسایی خانواده ها کمک   می کند .      (حسن نمازی بکاولی)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
حسن نمازی بکاولی

بازی محلی لینگ کشوک

بازی محلی لینگ کشوک

بازی محلی لینگ کشوک(پا کشیدن)             

اهداف بازی :

سرگرمی و نشاط ، افزایش سرعت ، عکس العمل ، هماهنگی عصبی و عضلانی ، افزایش قوه ی تفکر ، تحرکو تیزبینی و مقاومت

تعداد بازیکنان : هشت نفر به بالا ( دو گروه مساوی )

محل بازی : فضای باز ، روی جمن یا علف

قانون بازی :

ابتدا گروهها منطقه ای را به عنوان (مله ) که ممکن است یک درخت ، یک خانه یا یک سنگ شاخص باشد با فاصله چندین متری از محل (مله اولیه ) انتخاب می کنند .

شرح بازی:

ین بازی با گروه بندی آغاز می شود. تعداد نفرات هر گروه باید مساوی باشد، ابتدا دونفر از فرزترین و چالاکترین  افراد  را به عنوان(( اوستا )) انتخاب می کنند و هر دو گروه برابر هم قرار می گیرند و هر کسی یاری از دسته مقابل را برای خودش مشخص می کند ، پس از انتخاب یار دوتا اوستا  به وسیله ی یک سنگ که یک طرف آن را تر کرده اند گروه بازنده را انتخاب می کنند ، به این صورت که یکی از اوستاها از اوستای دیگر می پرسد تر را می خاهی  یا خشک را (ترر میی یا خوشکر)  و او می گوید مثلا خشکو و  سنگ را به هوا پرتاب می کنند اگر طرف خشک به سمت بالا باشد این گروه برنده است   و گرنه برعکس      (همان شیر یاخط)

حالا گروه بازنده به شکل دایره در حالیکه از پشت دستهای یکدیگر را گرفته اند روی علفها می نشینند و لینگها (پاها ) را به طرف بیرون دایره دراز می کنند .

استای گروهی که روی زمین نشسته اند سریع بایستی به دور گروه خود بچرخد و از افراد خود مواظبت کند

   افرادگروه برنده سعی می کنند پاهای گروه نشسته را بگیرد و روی زمین بکشند  و استای گروه نشسته در حالیکه بایستی  دستش روی سر افراد خود باشد مرتب به دور گروه می چرخد و با پای خود به افرادی که می خواهند پاهای یارانش را بگیرند و روی زمین بکشند لگد می زند و اگر لگدش به یکی از آنها بر خورد کرد برنده می شود و بایستی جاهای خود را عوض کنند وگرنه کافی لست یک نفر یا چند نفر  موفق شوند پاهای افراد روی زمین  را بگیرد و اورا روی زمین بکشد افراد نشسته  بایستی  مقاومت کنند تا دستهایشان از یکدیگر جدا نشود و اگر جداشد نفراتی را که لنگهایشان را گرفته اند رو ی زمین می کشند و با خود می برند و باسر و صدا و شادی میبینی که هر نفر یکی را باخود روی زمین می کشد و نفر نشسته سعی می کند خود را نجات دهد.

و اگر موفق شوند پاهای استا را بگیرند و اورا نیز روی زمین بکشند که غوغایی می شود و مثل لشکر شکست خورده و مثل عقاب می بینی که آدم است که روی زمین کشیده می شود و بعضی وقتها هم شلوار است که پاره می شود  و یا سبز رنگ می گردد.

اگر گروه برنده بتوانند افراد بازنده را تا محل تعیین شده بکشند و اوستا نتواند با پایش به یکی از آنها لگد بزند  برنده شده اند و یا بازی مجددا شروع می شود یا افراد بازنده بایستی  به عنوان جایزه برنده ها را تا محل تعیین شده کولی بدهند

و اگر اوستا توانست به یکی از آنها لگد بزند برنده شده و جایشان با هم عوض می شود (البته دست اوستا حتما باید روی سر افراد خود باشد در غیر این صورت لگدش قبول نیست )       (حسن نمازی ).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

بازی محلی (کلاه بردنک)

بازی محلی کلاه بردنک               

اهداف بازی :

سرگرمی و نشاط ، افزایش سرعت ، عکس العمل ، هماهنگی عصبی و عضلانی ، افزایش قوه ی تفکر ، تحرک

تعداد بازیکنان : هشت نفر به بالا ( دو گروه مساوی )

محل بازی : فضای باز ، روی جمن یا علف

وسایل : هر فرد بایستی یک کلاه داشته باشد .

قانون بازی : ابتدا گروهها منطقه ای را به عنوان (مله ) که ممکن است یک درخت ، یک خانه یا یک سنگ شاخص باشد با فاصله چندین متری از محل (مله اولیه ) انتخاب می کنند >

شرح بازی: این بازی با گروه بندی آغاز می شود. تعداد نفرات هر گروه باید مساوی باشد، ابتدا دونفر از فرزترین و چالاکترین  افراد  را به عنوان(( اوستا )) انتخاب می کنند و هر دو گروه برابر هم قرار می گیرند و هر کسی یاری از دسته مقابل را برای خودش مشخص می کند ، پس از انتخاب یار دوتا اوستا  به وسیله ی یک سنگ که یک طرف آن را تر کرده اند گروه بازنده را انتخاب می کنند ، به این صورت که یکی از اوستاها از اوستای دیگر می پرسد تر را می خاهی  یا خشک را (ترر میی یا خوشکر)  و او می گوید مثلا خشکو و  سنگ را به هوا پرتاب می کنند اگر طرف خشک به سمت بالا باشد این گروه برنده است   و گرنه برعکس      (همان شیر یاخط)

حالا گروه بازنده (گروه اول ) روی زمین به صورت دایره می نشینند و پاهای خود را به سمت مرکز دایره دراز می کنند و دستهای یکدیگر را می گیرند ،   هر کدام از بازیکنان حتما بایستی یک کلاه بر سر داشته باشد ،

اوستا ی گروهی که روی زمین نشسته اند وظیفه اش این است که از کلاههایی که بر سر افراد گروهش هست مواظبت کندو مرتب در حالیکه حتما بایستی دست راستش روی سر افراد باشد به دور گروه بچرخد و مانع این شود که افراد گروه دیگر کلاهها را از سر آنها بر دارند و در این حال می تواند با پای راستش نیز به افراد گروه دیگر بزند و در صورت اصابت پایش به یکی از آنها این گروه برنده شده و جایشان  با گروه دیگر  عوض می شود .

 اوستا و افراد گروه دیگر( گروه دوم )  با تحرک و بالا و پایین پریدن و شادی کردن بایستی در حالیکه به دور گروه  نشسته می چرخند سعی کنند کلاه یکی از آنها را از سرش بردارد بدون اینکه پای اوستای گروه نشسته  به آنها بخورد .

حالا اگر یکی از افراد موفق شد کلاهی را از سر افراد نشسته  بر دارد بایستی باتمام قوا بدود و خود را به منطقه ای که قبلا به عنوان (ملّه ) یا مرز اتنخاب کرده اند برساند و گروه نشسته نیز اورا تعقیب می کنند تا کلاه را از او بگیرند و اگر موفق شدند کلاه را بگیرند آنها نیز باید بر عکس کلاه را به( مله ی اولیه ) محلی که در آنجا نشسته بودند برگردانند

که در این حال ممکن است چندین بار کلاه بین افراد دوگروه رد و بدل شود و گاها بعضی اوقات ممکن است کلاه بخت بر گشته پاره شود. و به دعوا و جنگ و جدل کشیده شود ؛ در واقع نوعی زور آزمایی بین افراد د و گروه نیز می باشد.

حال اگر  گروه دوم  موفق شد کلاه را به مله ی تعیین شده برساند به عنوان برنده انتخاب می شود و هر دستوری که به گروه بازنده بدهند باید اجرا نمایند. که معمولا بازنده ها باید برنده ها را بر کول خود سوار نمایند و تامله ی اولیه برسانند

جالب است که در بین راه اگر گروهها به فردی برخورد کنند از او می پرسند ((سواره سواره یا پیاده سواره )) اگر او بگوید سواره سواره به راه خود ادامه می دهند ولی اگر بگوید پیاده سواره دو گروه جای خود را عوض می کنند . البته این در صورتی است که ابتدا این قرار را با هم گذاشته باشند .

ممکن است این بازی چندین ساعت طول بکشد که بسیار جالب و هیجان انگیز است و عده ای تماشاگر هم دارد .

گذشته ها این بازی را در تعطیلات عید که مردم سرحال و بیکار بودند انجام می دادند ولی حالا کم کم دارد به فراموشی سپرده می شود .          ( حسن نمازی بکاولی )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

ده مکانی که قبل از ناپدید شدنشان باید ببینید.

. پارک ملی گلسیر – آمریکا (Glacier national park)

پارک گلسیر، یکی از 10 پارک ملی برتر کشور آمریکا است که هرساله 2.3 میلیون بازدیدکننده دارد و این رقم ممکن افزایش یابد زیرا یخچال‌های طبیعی این منطقه در حال نابودی است.
این پارک ملی زمانی خانه‌ی بیش از 150 یخچال طبیعی بوده است اما امروزه به دلیل تغییرات آب‌وهوایی این رقم به 25 عدد رسیده است و حتی تعدادی از دانشمندان پیش‌بینی کرده‌اند که تمامی یخچال‌های طبیعی این منطقه تا سال 2030 به‌طور کامل نابود می‌شوند.
1

2. صخره‌های مرجانی –استرالیا (The great barrier reef)

تنها موجودات زنده‌ای که حتی از فضای بیرون جو کره‌ی زمین نیز قابل‌مشاهده‌اند، این صخره‌های مرجانی‌ بزرگ هستند. این صخره‌ها در قسمت شرقی سواحل استرالیا قرارگرفته‌اند و سطحی به مساحت 133000 مترمربع را پوشش می‌دهند؛ اما امروزه عواملی مثل آلودگی آب‌ها، بالا رفتن دمای آب اقیانوس‌، صید بی‌رویه و غیرقانونی، شرایط زیست‌محیطی این منطقه را تهدید می‌کنند.
بر اساس برخی پیش‌بینی‌ها تا 20 سال آینده این صخره‌های مرجانی با تغییرات جبران‌ناپذیری مواجه می‌شوند. اگر تصمیم دارید از این منطقه دیدن کنید، مواظب باشید که با مرجان‌ها تماس نداشته باشید زیرا بسیار آسیب‌پذیر هستند.

2

3. جزایر مالدیو (The Maldives)

این جزیره‌ی استوایی زیبا به دلیل داشتن ساحلی استثنایی برای غواصی در سطح جهان معروف است؛ اما بسیاری از مسافران که عاشق این جزیره هستند و همین‌طور ساکنین این منطقه که جزیره را خانه‌ی خود می‌دانند ممکن است مجبور به نقل‌مکان شوند زیرا مالدیو کم ارتفاع‌ترین کشور جهان است که 80 درصد زمین‌هایش در ارتفاع 3.3 فوتی از سطح دریا قرار دارند و تا کمتر از 100 سال آینده خطر فرورفتن در آب این جزیره را تهدید می‌کند.

3

4. ماداگاسکار-آفریقا (Madagascar)

ماداگاسکار یکی از زیباترین نقاط جهان است. این کشور جزیره‌ای تنوع جانوری فوق‌العاده‌ای دارد و گونه‌های جانوری و گیاهی این منطقه در هیچ کجای جهان یافت نمی‌شود، به همین دلیل هم محافظت از آن در برابر عواملی چون جنگل‌زدایی، آتش‌سوزی و شکار بی‌رویه اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و اگر این عوامل مخرب ادامه پیدا کند این گونه‌های زیستی در معرض نابودی قرار می‌گیرند.

4

5. ونیز (Venice)

ونیز شهر کانال‌ها، قایق‌ها و پل‌ها، به خاطر راه‌آبی‌اش معروف است؛ اما ممکن است همین راه‌آبی این شهر زیبای تاریخی را از بین ببرد. حتی طبق برخی پیش‌بینی‌ها سرعت غرق شدن این شهر رو به افزایش است؛ پس اگر قصد مسافرت به این شهر رمانتیک را دارید عجله کنید!

5

6. تاج‌محل –هند (Taj Mahal)

این بنای تاریخی و زیبا با قدمتی بیش از 350 سال، امروزه به دلیل آلودگی‌های ناشی از رشد جمعیت و صنعت در معرض تخریب قرار گرفته است. برای حفظ تاج‌محل تلاش‌های بسیاری صورت گرفته است که بیشتر آن‌ها با شکست مواجه شده است. اگر مسافرت به هند را در برنامه‌های خود دارید خوب است قبل از تخریب تاج‌محل به هند سفر کنید.
6

7. قطب جنوب (Anarctica)

تغییرات آب‌وهوایی مدتی است که تأثیرات منفی‌ای بر این قاره‌ی تماماً پوشیده از ورقه‌های یخی گذاشته است، به‌طوری‌که با سرعتی بیش از سایر نقاط زمین در حال گرم شدن است. حتی اگر قطب جنوب در آینده‌ای نزدیک از بین نرود، تغییرات مضری در حال وقوع هستند که بر مقررات گردشگری تأثیر خواهند گذاشت.


7

8. دریای مرده –اردن (The Deadsea)

دریای مرده که به خاطر شوری آب و شناور ماندن شناگران روی سطحش معروف است، امروزه در حال خشک شدن است.
هرساله حدود 90 سانتی‌متر از عمق این دریای نمکی کم می‌شود زیرا کشورهایی که در مجاورت آن قرار دارند از رودخانه‌ی بحرین که تنها منبع آب این دریا است بیش‌ازحد استفاده می‌کنند و در حال حاضر هیچ راه‌حل قابل‌دسترسی برای آن وجود ندارد.
8Image result for ‫دریای مرده‬‎
Image result for ‫دریای مرده‬‎
Related image

9. رشته‌کوه‌های آلپ (The Alp)

رشته‌کوه‌های آلپ میان علاقه‌مندان به کوهنوردی و ورزش‌های زمستانی محبوبیت زیادی دارد اما امروزه به دلیل تغییرات آب‌وهوایی یخچال‌های طبیعی این منطقه در حال ذوب شدن هستند و دمای آن رو به افزایش است.
این مشکلات محیطی که به سطح هشدار رسیده قطعاً خبر بدی برای اسکی‌بازان است پس اگر قصد سفر و اسکی سواری دارید زودتر از این منطقه دیدن کنید.

9

10. سیشل -اقیانوس هند (Seychelles)

یکی دیگر از جزایری که مثل جزایر مالدیو با خطر فرورفتگی در آب مواجه است، سیشل در اقیانوس هند است. فرسایش ساحل، از بین رفتن مرجان‌ها و درنهایت فرورفتن در آب ازجمله مهم‌ترین خطراتی است که این منطقه را تهدید می‌کند به‌طوری‌که طبق برخی پیش‌بینی‌ها این جزیره بین 50 تا 100 سال دیگر به‌طور کامل به زیر آب می‌رود.

10
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

سالروز ولادت امام رضا (ع) بربکاولیهای عزیز مبارکباد

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز ولادت امام رضا (ع)

سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پیامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى که هر لحظه دل هاى ما به شوق دیدار حرم مطهّرت مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاک و معصومت.
فرارسیدن یازدهم ذى القعده سالروز ولادت هشتمین امام معصوم، خورشید فروزان خراسان، مایه برکت و افتخار کشور ایران، محبوب دلهاى شیعیان، حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا علیه السلام را به همه مسلمانان جهان بالأخصّ شیعیان  و بکاولیهای خوب تبریک مى گوییم. و ذیلا خلاصه اى در شرح زندگی آت حضرت می آوریم.

ولادت:

حضرت امام رضا علیه السلام شب جمعه یازدهم ذى القعده در سال 148 هجرى در مدینه طیّبه به دنیا آمد، پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر علیه السلام بود و مادر آن حضرت خانمى بود به نام امّ البنین یا تکتم یا نجمه که هر سه اسم در تاریخ آمده است.
این بانوى بزرگوار زنى با فضیلت بود که خدا او را شایسته همسرى حضرت امام موسى بن جعفر علیه السلام و مادرى امام رضا علیه السلام قرار داده بود.
مرحوم علاّمه مجلسى رحمه الله در جلد 49/7 بحار الانوار نقل مى کند که نجمه مادر حضرت رضا علیه السلام کنیزى بود که حمیده مادر حضرت موسى بن جعفر علیه السلام او را خرید، حمیده مى گوید: حضرت رسول الله (صلى الله علیه وآله) را در خواب دیدم که به من فرمود: اى حمیده، این نجمه براى فرزند تو موسى است، که به زودى بهترین اهل زمین از او به دنیا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسى بن جعفر بخشیدم، وقتى که رضا به دنیا آمد نجمه را طاهره نام نهاد، و این خانم بزرگوار اسامى مختلفى داشت که از آنهاست: نجمه، سکن، سمان و تکتم.
مرحوم مجلسى نقل مى کند که حضرت رضا علیه السلام در دوران شیرخوارگى کودکى درشت بود، و از این جهت زیاد شیر مى خورد، حضرت نجمه گفت: براى شیر دادن به این بچه مرضعه اى بگیرید تا به من کمک کند، از او پرسیدند: آیا شیر تو کم شده؟ گفت: نه لکن من ذکر و نماز و تسبیحى داشتم که از زمان تولّد این کودک کمتر مى توانم به آنها برسم.
مرحوم مجلسى در مجلّد 49/9 بحار الانوار نقل مى کند از خانمى که مى گوید: شنیدم از نجمه که مى فرمود: وقتى به فرزندم على باردار شدم سنگینى حمل را احساس نمى کردم، و وقتى در خواب بودم از داخل شکم خود صداى تسبیح و تهلیل و تمجید خداوند را مى شنیدم، و این باعث خوف و هراس من شده بود، وقتى که بیدار مى شدم صدایى نمى شنیدم، زمانى که رضا به دنیا آمد دست خود را بر زمین گذاشت و سر به اسمان بلند کرد، و لبهاى مبارک خود را حرکت مى داد، گویا حرف مى زد، در این هنگام پدر او موسى بن جعفر (علیه السلام) بر من وارد شد و فرمود: مبارک باد بر تو اى نجمه لطف و کرامت پروردگارت، و سپس فرزندم على را در پارچه اى سفید پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و کام او را با آب فرات باز کرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگیر که او بقّیة الله در زمین خدا است.
شکلک های محدثه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

انواع نانهای سنتی

انواع نانهای سنتی و محلی روستا ی بکاول 

از انواع ناهای محلی بسیار لذیذ و خوش خروم روستای بکاول عبارتند از :

روغن جوشی ، نان تنوری ، کماچ ، نان زنجفیلی ، نان سبزی ، نان توگی ، قلف ، تفتون ، نان پنجه کش ، نان لواش ، فتیر

کماچ:

برای پخت این نان ، ابتدا سنگی گرد را بر روی آتش می گذارند تا خوب داغ شود > سپس خمیر را پهن می کنند و سنگ را میان آن قرار می دهند و اطراف آن را می پوشانند > به این ترتیب خمیر با حرارت سنگ پخته می شود ، از این نوع نان بیشتر در مواقع ضروری مخصوصا چوپانها استفاده می کنند.

تفتون :

یا  در گفتار بکاولی ((تفتو)) نان بسیار خوشمزه ای است که برای پخت این نان خمیر را تهیه می کنند و آن را به صورت گرد در می آورند و روی آن زیره ، پیاز ، کنجد و روغن مخلوط با زرچوبه می پاشند و به تنور که خیلی داغ نباشد می زنند تا پخته شو د.

قلف :

خمیر را پس از آغشته کردن با روغن زرد و ادویه به شکل مثلث در می آورند و در داخل ظرف مسی به نام قلف می گذارند، سر آن را سفت می بندند و در داخل تنور می گذارند و زیر و روی آن را آتش (خروج) می ریزند و پس از ساعتی در می آورند .

توگی :

برای تهیه ی این نوع نان در مواقعی که وقت کم باشد و نان نداشته باشند و بخواهند سریع نان بپزند .

ابتدا سنگ گردی را که از تاوه زاری آورده اند تمیز و مرتب می کنند و بر روی آتش می کذارند تا خوب داغ شود ، سپس خمیری را که قبلا با روغن زرد و ...آغشته کرده اند به صورت گرد ( نازکتر از فتیر و تفتو) در آورده و بر روی تاوه (سنگ گرد ) می گذارند که سریعا با حرارت سنگ پخته می شود .

روغن جوشی :

خمیری از مخلوط روغن و آرد تهیه می کنند و سپس داخل ظرف روغن را سرخ کرده و خمیرها را به صورت گرده های کوجک داخل آن قرار می دهند .

ازاین نوع نان بیشتر در مراسم چراغ و برات و عزاداری استفاده می شود.

   فتیر : 

نوعی نان گرد است که خمیر آن را بدون مایه ی خمیر تهیه می کنند  ، و به آن زردچوبه ، روغن زرد و ... می زنند و در داخل تنور می پزند .              ( حسن نمازی )   

                                  زیباساز آیسان

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

انواع غذاها ی محلی و سنتی روستا

غذاها ی محلی و سنتی روستای بکاول

از انواع غذاهای محلی روستای بکاول می توان به قروتی ، بلغور شیر ، کشک ،  چینگلی ، رشته پلو ، کلجوش ، آش لخشک ، آش عماج کوکو سیب زمینی ، کوکو سبزی ، گرماس ، فله ،  شیر برنج ، قیقینه، خیگینه، و انواع اشکنه متل: اشکینه ریواچ ، اشکنه سیب زمینی ، اشکینه گورجه فرنگی ، اشکینه رب ، اشکینه او قروت اشکینه کشک و ...را نام برد.

طرز تهیه بعضی از غذاهای محلی بکاول

چینگلی :                                                           

نان فتیر را به قطعات ریز خرد می کنند و سپس مقداری روغن  داغ به آن می افزایند و سپس مخلوط می کنند آماده ی خوردن می شود و بسیار لذیذ است.

اشکینه گوجه فرنگی :

ابتدا پیاز ، سیب زمینی ، انواع ادویه جات را در روغن سرخ کرده ، سپس کوجه تازه و ترش محلی را به آن می افزایند تا خوب پخته شود در پایان تخم مرغ و قورمه نیز با آن مخلوط می کنند .

اشکنه ریواس :

ریواس  تازه یا خشک شده ، پیاز ، نخود ، قورمه و تخم مرغ را با مقداری آب می پزند .

بلغور شیر :

از این غذا بیشتر در فصل زمستان استفاده می کنند و برای تهیه ی آن بلغور شیر را که قبلا از گندم نیم کوب با شیر گوسفند در ست کرده اند  با مقداری آب وادویه مخلوط می کنند و عدس و قورمه به آن اضافه می کنند .                        ( حسن نمازی بکاولی)

زیباساز آیسان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

عید فطر

عید سعید  فطر بر  بکاولیهای  عزیز  مبارکباد

عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد *             برگیر و دهل می‌زن کان ماه پدید آمد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد  
عید فطر
Celebrating Eid in Tajikistan 10-13-2007.jpg
سفرهٔ عید فطر در تاجیکستان
نام رسمی عید الفطر
برپایی توسط مسلمان
اهمیت گرامیداشت پایان ماه رمضان و یک ماه روزه‌داری
جشن‌ها
مراسم
تاریخ ۱ شوال
مرتبط به رمضان در اسلام

عید فطر روز اول ماه شوال و در پایان ماه رمضان است. عید فطر از مهم‌ترین جشن‌ها و اعیاد مسلمانان است. در کشورهای اسلامی، عید فطر از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب می‌شود و معمولاً با تعطیلی رسمی همراه است. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید برگزار می‌کنند. [۲] پرداخت زکات فطره در این روز بر مسلمانان واجب است. در ایران از سال ۱۳۹۰ با تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان[۱] عید فطر دو روز (روز عید و روز بعد) تعطیل است.

محتویات

تعیین روز عید فطر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نوشتار اصلی: استهلال
رصد هلال ماه شوال

از آن‌جایی که شرط اعلام ماه شوال با رویت هلال ماه به وقوع می‌پیوندد. همواره در کشورهای مسلمان، بر حسب موقعیت مکانی آن کشور، رویت هلال ماه اول ماه شوال و روز عید فطر متغیر است به صورتی که ممکن است به طور مثال در عربستان سعودی روز دوشنبه روز عید اعلام شود اما در ایران روز سه شنبه روز عید فطر اعلام شود.

در فقه شیعه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

در فقه شیعه ماه نو و تعیین عید فطر از جهت مصداقی جنبه تقلیدی صرف ندارد. از طریق رویت توسط خود شخص یا دو نفر عادل یا بدلیل شیاع یا سی روزه شدن ماه رمضان ثابت می شود. بیشتر مراجع حکم حاکم شرع را نیز در این زمینه ملاک می دانند مگر اینکه فرد مطمئن باشد که حاکم شرع اشتباه کرده است. بیشتر مراجع اثبات ماه نو برای شهرهای هم افق نیز سرایت می دهند. بعضی مراجع رویت هلال را تنها از طریق چشم غیرمسلح ملاک می دانند نه با دوربین و تلسکوپ و بعضی دیگر خیر.

بعضی از مراجع تقلید و علمای شیعه معتقدند تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع است و پیروی از آن [۳][پیوند مرده] بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند(رؤیت ماه جدید برای آنها ثابت نشده) لازم است. هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعاً نمی‌توان او را از عمل به علم خود بازداشت.[۴]

در ایران

گفتنی است در ایران بطور عمده تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع (سید علی خامنه‌ای) است و پیروی از آن طبق نظر بعضی مراجع تقلید[۲][پیوند مرده] و علمای شیعه، بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند لازم است. ولی برخی از مراجع تقلید خود به اعلام روز فطر اقدام می‌کنند شایان ذکر است که به علت در اختیار نداشتن رسانه معتبر و فراگیر اکثر مردم به نظر سید علی خامنه‌ای توجه می کنند در صورتی که رسانه معتبری برای هر مرجعی وجود داشته باشد بیشتر مردم به نظر مرجع تقلید خود اقتدا می کنند به همین دلیل اکثر مراجع تقلید اقدام به راه اندازی سامانه پیام کوتاه و ایمیل کرده‌اند که اخبار لازم و فوری را به اطلاع مقلدان خود برسانند که البته این مورد هم با مشکلاتی روبرو می‌شود در سال ۱۳۸۴ مراجع تقلید محمد تقی بهجت و فاضل لنکرانی و یوسف صانعی روز عید فطر را متفاوت با نظر رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، که علت تفاوت اعلام روز عید فطر علما با هم روز قدس بود که جمعه آخر ماه رمضان می‌باشد سید علی خامنه‌ای مشخص کرد.[۳][پیوند مرده] هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعاً نمی‌توان او را از عمل به علم خود بازداشت.[۴]

در فقه سنی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

در کشور عربستان سعودی به عنوان مهم‌ترین کشور سنی مذهب، این وظیفه را شورای عالی قضایی عربستان سعودی که مهم‌ترین مرجع اسلامی و تصمیم گیری است بر عهده دارد. معمولاً سایر کشورهای عربی و اسلامی منطقه نیز با پیروی از روز خاصی که توسط شورای عالی قضایی عربستان سعودی تعیین شده، آن روز را به عنوان روز عید فطر اعلام می‌کنند. در تمامی کشورهای اسلامی گذشته از نوع حکومت مشخص کردن عید فطر بر مبنای شروع ماه شوال و از همه مهمتر رویت هلال شوال معین می‌شود.[۵]

آداب و سنن عید فطر

تکبیر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از سنت‌های مسلمانان در روز عید فطر، تکبیر است. تکبیر در روز عید فطر، برگرفته از آیه‌ای از قرآن است [۶] و پیش از نماز عید فطر و شروع خطبه، در خانه‌ها و کوچه و بازار خوانده می‌شود.

الله أکبر الله أکبر الله أکبر
لا إله إلا الله
الله أکبر الله أکبر
ولله الحمد
الله أکبر کبیراً
والحمد لله کثیراً
الله بزرگ ترین است، الله بزرگ ترین است، الله بزرگ ترین است.
خداوندی نیست مگر الله
الله بزرگ ترین است. الله بزرگ ترین است.
و ستایش همه از آن الله است.
الله به راستی بزرگترین است.
و ستایش بسیار از آن الله است

غسل

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

در متون اسلامی، توصیه شده است که مسلمانان در روز عید فطر و عید قربان، تن خود را در آب بشویند و غسل کنند. غسل عید، از سنت‌های مسلمانان در روز عید است و در آن فرقی بین مردان، زنان و کودکان نیست. برخلاف غسل جمعه، غسل عید می‌تواند قبل از اذان صبح انجام گیرد. علاوه بر غسل، عطر زدن و مسواک کردن نیز از سنت‌های روز عید فطر است.

عید فطر در کشورها و فرهنگها

مراسم عید فطر در لندن، سال

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

۲۰۱۰

در مالزی

در مالزی، عید فطر بیشتر به نام‌های هری رایا و یا عیدالفطری خوانده می‌شود. هری رایا در لغت به معنی « روز جشن» است؛ و برای اشاره به عیدهای اسلامی چون عید فطر و عید قربان به کار می‌رود.

معمولاً در شب پیش از عید فطر، خانواده‌های مالایی، به ویژه زنان خانه دار به تهیه غذاها و شیرینی‌های سنتی مخصوص این عید می‌پردازند. از مهم‌ترین این غذاها، رندانگ است که از گوشت گاو و مرغ پخته شده در شیرنارگیل درست می‌شود. دیگر غذای سنتی مخصوص عید فطر، کتوفات است که از برنج پیچیده شده در برگ خرما تهیه می‌شود.

در فرهنگ مالزی، شب بیست و هفتم ماه رمضان توجوه لیکور خوانده می‌شود که به معنی عدد بیست و هفت است. در طی این شب ها، مردم مالزی با روشن کردن شمع‌ها و چراغ‌های نفتی(که پلیته نامیده می‌شود) در جلوی خانه‌ها و آذین بندی و چراغانی کردن خیابان‌ها به استقبال عید فطر می‌روند. این سنت از این باور سنتی مالایی‌ها سرچشمه می‌گرفت که در شب قدر، فرشتگان و روح القدس در خانه‌هایی که در آن نور وجود دارد، فرو می‌آیند؛ البته امروزه چنین باوری وجود ندارد و روشن کردن چراغ‌های نفتی صرفاً جنبه تزیینی دارد.

در طول عید فطر، مرسوم است که مالایی‌ها لباس‌های سنتی و محلی را می پوشند؛ لباس سنتی مردان باجوملایو و لباس سنتی زنان باجوکورونگ یا باجوکبایا خوانده می‌شود. همچنین در بین مردان و زنان مسلمان مالزی مرسوم است که شال‌های سنتی موسوم به سونگت را در روزهای عید فطر بر شانه‌های خود بیندازند.

مسلمانان مالزی عموماً در روز و پس از طلوع آفتاب، در نماز عید فطر شرکت می جویند؛ پس از نماز زیارت اهل قبور مرسوم است. در زمان زیارت قبور، سوره یس از قرآن را می خوانند و برای آرامش روح مردگان دعا می‌کنند.

در باقی روز، مالایی‌ها به دیدار آشنایان و خویشاوندانشان می‌روند؛ به بچه‌ها در روز عید فطر مقداری پول داده می‌شود که دویترایا نام دارد.

در ایام عید فطر، دانشگاه‌ها و مدارس مالزی یک هفته تعطیل است، هرچند ادارات و موسسات دولتی تنها دو روز تعطیل هستند. سابقاً تعطیلی عید فطر، دو هفته بود؛ که به دلیل بعضی مخالفت‌ها به یک هفته کاهش داده شد.

نخست وزیر مالزی هم در روز اول عید فطر معمولاً بارعام می‌گیرد و مردم می‌توانند برای عرض تبریک به خانه او بروند؛ این مراسم در شهر پوتراجایا برگزار می‌شود.

آتشبازی در شب‌های عید فطر مرسوم است؛ البته برای آتش بازی محدودیت‌های قانونی وجود دارد، اما مواد آتش بازی به طور غیرقانونی از بازار سیاه خریده می‌شود؛ با وجود ممنوعیت آتشبازی، این مراسم به ویژه در بین بچه‌های مالایی از محبوبیت برخوردار است. آتشبازی از روزهای آخر ماه رمضان شروع شده و تا یک هفته پس از پایان ماه رمضان نیز ادامه دارد.

عید فطر در مالزی، تنها یک عید مذهبی و دینی نیست؛ بلکه عید ملی است[نیازمند منبع]و تمام چینی‌های مقیم مالزی و پیروان دیگر ادیان نیز در این جشن شرکت می جویند.[نیازمند منبع]

                                                 ( حسن نمازی بکاولی)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

داستان آموزنده

داستان کوتاه آموزنده و جالب قربانی کردن

داستانهای جالب , داستان کوتاه , داستان

یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه ، کشاورز دامپزشک میاره .

دامپزشک میگه : ” اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش وایسته گاو رو بکشید “

گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه: “بلند شو بلند شو” گاو هیچ حرکتی نمیکنه…

 داستانهای پادشاهان پیشگوی پادشاه حکایت پیشگویی برای پادشاه

روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه: ” بلند شو بلند شو رو پات بایست” باز گاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش

روز سوم دوباره گوسفند میره میگه: “سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی ” گاو با هزار زور پا میشه..

داستان آموزنده راز زندگی , داستان راز زندگی

صبح روزبعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه: ” گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم …گوسفند رو قربونی کنید… “

نتیجه اخلاقی : خودتونو نخود هر آشی نکنید !

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

شهادت مولای متقیان علی (ع) تسلیت باد

حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد . خاندان هاشمی از لحاظ... فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است . یک از این فضیلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت ، و به حق کودکی که در رحم من است ، تولد این کودک را بر من آسان فرما ! لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد . فاطمه وارد کعبه شد ، و دیوار به هم پیوست . فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود . و نوزاد خویش سه روز پس از سیزدهم رجب سی ام عام الفیل فاطمه را به دنیا آورد . دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت : پیامی از غیب شنیدم که نامش را علی بگذار .

 

 

 

دوران کودکی:

 

حضرت علی ( ع ) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ، پیامبر اکرم ( ص ) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد . تا آنکه ، خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد . ابوطالب عموی پیامبر ، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد . رسول اکرم ( ص ) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پیامبر ( ص ) ، علی ( ع ) را به خانه خود بردند . به این طریق حضرت علی ( ع ) به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت . علی ( ع ) آنچنان با پیامبر ( ص ) همراه بود ، حتی هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد . بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع ) شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیاز و فضیلت است . و خداوند در آیات بسیاری بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر یکدیگر دعوت فرموده است . از فضایل حضرت علی ( ع ) است که او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر ( ص ) باشند . ابن ابی الحدید در این باره می گوید : بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه معتزله اختلافی نیست که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است .


حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص ):

 

پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد ( ص ) به پیامبری و سه سال دعوت مخفیانه ، سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد . در این میان تنها حضرت علی ( ع ) مجری طرحهای پیامبر ( ص ) در دعوت الهیش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد . در همین ضیافت پیامبر ( ص ) از حاضران سؤال کرد : چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد ؟ فقط علی ( ع ) پاسخ داد : ای پیامبر خدا ! من تو را در این راه یاری می کنم پیامبر ( ص ) بعد از سه بار تکرار سؤوال و شنیدن همان جواب فرمود : ای خویشاوندان و بستگان من ، بدانید که علی ( ع ) برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست . از افتخارات دیگر حضرت علی ( ع ) این است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر ( ص ) را آماده ساخت .

 

حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت:

 

بعد از هجرت حضرت علی ( ع ) و پیامبر ( ص ) به مدینه دو نمونه از فضایل علی ( ع ) را بیان می نمائیم :

1 - جانبازی و فداکاری در میدان جهاد : حضور وی در 26 غزوه از 27غزوه پیامبر ( ص ) و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است .

2 - ضبط و کتابت وحی ( قرآن ) کتابت وحی و تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی و دعوتی از کارهای حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می کرد . به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار می آورند . در این دوران بود که پیامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی ( ع ) پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی ( ع ) فرمود : تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی . به خدایی که مرا به حق برانگیخته است ... تو را به برادری خود انتخاب می کنم ، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد . حضرت علی ( ع ) داماد رسول اکرم ( ص ) عمر و ابوبکر با مشورت با سعد معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند جز علی ( ع ) کسی شایستگی زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامی که علی ( ع ) در میان نخلهای باغ یکی از انصار مشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در میان نهادند و ایشان فرمود : دختر پیامبر ( ص ) مورد میل و علاقه من است . و به سوی خانه رسول به راه افتاد . وقتی به حضور رسول اکرم ( ص ) رسید ، عظمت محضر پیامبر ( ص ) مانع از آن شد که سخنی بگوید ، تا اینکه رسول اکرم ( ص ) علت رجوع ایشان را جویا شد و حضرت علی ( ع ) با تکیه به فضایل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود : آیا صلاح می دانید که فاطمه را در عقد من درآورید ؟ پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادی رسول اکرم ( ص ) نائل آمدند .

 

غدیر خم:

 

پیامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش در راه برگشت در محلی به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد ، زیرا پیک وحی فرمان داده بود که پیامبر ( ص ) باید رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند . پس از نماز ظهر پیامبر ( ص ) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود : ای مردم ! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم درباره من چه فکر می کنید ؟ مردم گفتند : گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی پیامبر فرمود : آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه ، خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ مردم گفتند : آری ، گواهی می دهیم . سپس پیامبر ( ص ) دست حضرت علی ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : ای مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟ مردم گفتند : خداوند و پیامبر او بهتر می دانند . سپس پیامبر فرموند : ای مردم ! هر کس من مولا و رهبر او هستم ، علی هم مولا و رهبر اوست . و این جمله را سه بار تکرار فرمودند . بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی ( ع ) تبریک گفتند و با وی بیعت نمودند .

 

غدیر خم

 

حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت رسول اکرم ( ص ):

 

پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) به علت شرایط خاصی که بوجود آمده بود ، حضرت علی ( ع ) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد. نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت . شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت . فعالیتهای امام در این دوران به طور خلاصه اینگونه است :

1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علی ( ع )

2 - تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23سال زندگی پیامبر ( ص ) مشابه نداشت .

3 - پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر .

4 - بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت .

5 - حل مسائل هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد .

6 - تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده ، برای سیر و سلوک برخوردار هستند .

7 - کار و کوشش برای تامین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف می نمود .

 

خلافت حضرت علی ( ع ):

 

در زمان خلافت حضرت علی ( ع ) جنگهای فراوانی رخ داد از جمله صفین ، جمل و نهروان که هر یک پیامدهای خاصی به دنبال داشت .

 

شهادت امام علی ( ع ):

 

بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی ، و برک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بکر تمیمی در یکی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی و برادرکشی حضرت علی ( ع ) و معاویه و عمروعاص است . و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند ، مسلمانان تکلیف خود را خواهنددانست . سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد . ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند . آن شب حضرت علی ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد ، ام کلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستید . حضرت علی ( ع ) فرمود : از قضای الهی نمی توان گریخت . آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد . کمر خود را برای مرگ محکم ببند ، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد . و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید . جزع و فریاد مکن ابن ملجم ، در حالی که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ، ضربتی بر فرق مبارک خون از سر حضرتش در محراب جاری شد و محاسن آن حضرت وارد ساخت . شریفش را رنگین کرد . در این حال آن حضرت فرمود : فزت و رب الکعبه به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم سپس آیه 55سوره طه را تلاوت فرمود : شما را از خاک آفریدیم و در آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان می آوریم . حضرت علی ( ع ) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمود : شما را به پرهیزکاری سفارش می کنم و به اینکه کارهای خود را منظم کنید و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید . یتیمان را فراموش نکنید ، حقوق همسایگان را مراعات کنید . قرآن را برنامه ی عملی خود قرار دهید . نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست . حضرت علی ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسید و در نجف اشرف به خاک سپرده شد ، و مزارش میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد .

                                            (حسن نمازی بکاولی )

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

عکس جالب

ا زیباساز

این عکس یکی از هنرمندان و شخصیتهای روستاست

خوب دقت کنید و نظرات خود را بنویسد

به بهترین نظر جایزه ای اهدا خواهد شد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

فضیلت ماه مبارک رمضان

 فضیلت ماه مبارک رمضان
4.gif

«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معناى شدت حرارت گرفته شده و به معناى سوزانیدن مى باشد.

چون در این ماه گناهان انسان بخشیده مى شود، به این ماه مبارک رمضان گفته اند.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «انما سمى الرمضان لانه یرمض الذنوب;ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را مى سوزاند.»
رمضان نام یکى از ماه هاى قمرى و تنها ماه قمرى است که نامش در قرآن آمده است.

در این ماه کتاب هاى آسمانى قرآن کریم، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شده است.

این ماه در روایات اسلامى ماه خدا و میهمانى امت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خوانده شده و خداوند

متعال از بندگان خود در این ماه در نهایت کرامت و مهربانى پذیرایى مى کند; پیامبر اکرم(صلى الله علیه

وآله) مى فرماید: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است، هر کس همه

این ماه را روزه بگیرد بر خدا واجب است که همه گناهانش را ببخشد، بقیه عمرش را تضمین کند و او را از

تشنگى و عطش دردناک روز قیامت امان دهد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

بهترین شیوه کاشت زعفران

زعفران در زمین هاییکه دارای قلوه سنگ یا علف های هرز یا مواد آلی پوسیده نشده باشد محصول خوبی نمی دهد.تهیه زمین:در تهیه زمین به منظور کاشت زعفران لازم است توجه و دقت خاصی معمول شود ابتدا در فرصتهای مناسب در پائیز یا زمستان زمین مورد نظر را شخم عمیق می زنند درصورتیکه شرایط مناسب نبوده یا دسترسی به تراکتور مقدور نباشد می توان شخم را در پایان بهار یا اوایل تیرماه نیز انجام داد.در تهیه زمین بطریق سنتی در اوایل بهار پس از قطع بارانهای بهاره زمین را با گاوآهن ایرانی شخم می زنند بعد از 15 - 10 روز مجددا به شخم زمین اقدام می کنند و اگر زمین دارای کلوخ باشد گاوآهن را باز کرده و کلوخ ها را با استفاده از ماله خرد می کنند بعد از دو یا سه هفته مجددا زمین را دوبار در جهات عمود بر هم شخم می زنند قبل از شخم سوم برای هر 100 متر مربع زمین 10 - 5 بار الاغ کود حیوانی پوسیده پخش می نمایند کشاورزان بخوبی دریافتند که شخم های مکرر صرفنظر از تهیه بستر مناسب کشت زمین را تا حدودی از وجود علف های هرز پاک می سازند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

داستان کوتاه

دزد باورها

گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.

او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است. 

                                                                                                       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

مراسم چراغ و برات

زیباساز

مراسم چراغ و برات در روستای بکاول

چراغ برات آداب و رسومی است که برای آمرزش مردگان و زندگی زندگان هر سال به مدت سه  روز بعد از ظهر 10و11و12  ماه شعبان در روستای بکاول برگذار می شود.

در این سه عصر مردم بر سرخاکها رفته و برای اموات خیرات و طلب آمرزش و فاتحه می کنند.معمولاً هر کسی مقداری شیرینی ،خرما و نقل و شکلات و میوه  ، روغن جوشی ، گردو  ، سبزه و شمع بر روی قبر بستگان فوت شده ی  خود گذاشته و آنرا برای  آمرزش و فاتحه طلبیدن خیرات می کند. .ا

ین تشکیلات بر روی قبر تازه گذشته گسترده تر است بدین ترتیب که قالیچه ای روی قبر پهن کرده و بر روی آن انواع شیرینی و میوه و عکس متوفی و قرآن گذاشته و معمولاً  یک نفر قاری  مشغول تلاوت قرآن نیز می باشد.در این سه روز بازار کودکان گرم است.              حسن نمازی بکاولی

                                                                                              

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

| میلاد پربرکت مهدی صاحب الزمان مبارک ب

| میلاد پربرکت یگانه منجی عالم بشریت مهدی صاحب الزمان   بر بکاولیهای عزیزمبارک باد ...

 زندگینامه امام زمان، حضرت مهدی (ع)

 نام: محمد بن الحسن

کنیه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند. (حسن نمازی بکاولی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

دکتر علی حیدری بکاولی

مدتها بود که می خواستم برم خدمت دکتر علی آقا حیدری فرزند شهید نعمت الله حیدری بکاولی ، برادر دکتر علی رضا حیدری بکاولی برسم و با ایشان از نزدیک گفتگویی داشته باشم

چندین بار رفتم ولی ایشان تشریف نداشتند تا اینکه با الا خره روز دوشنبه ساعت 5 بعد از ظهر به مطبشان رفتم

منشی ایشان گفتند ساعت شش و نیم آقای دکتر تشریف میارن ، برگشتم و تا ساعت مقرر در خیابانهای تربت حیدریه خودم را سرگرم کردم باور کنید مگه ساعت شش و نیم می شد.

خلاصه ساعت شش و چهل و پنج دقیقه به مطبشان  رسیدم ، مطب بسیار زیبایی داشت و  خیلی زیبا تزیین شده بود و بسیار مرتب بود چند مریض در نوبت بودند ،

از منشی پرسیدم اقای دکتر اومدن ، گفتند بله تشریف آوردن دارن مریض می بینند مدتی نشستم تا مریض را ویزیت کردند.

رفتم داخل لبخند ملیحی به لب داشتند و با چهره ای خندان مرا پذیرفتد به گرمی حال و احوال کردیم ، کنارشان نشستم و ضمن اینکه با هم حرف می زدیم اتاق را ور انداز کردم اینجا هم بسیار عالی بود معلوم بود دکتر بسیار خوش صلیقه اند یواشکی به هشون احسن گفتم

  بهشون گفتم دکتر عزیز اگه زحمت نیست و وقتتان کرفته نمی شود از گذشته ها برام بگین

بنا بر گفته های خودشان در 1357/2/27از پدر و مادری بکاولی در مشهد مقدس زاده شده ودر سال 61 پدرشان به درجه ی رفیع شهادت رسیدن ؛ یعنی ایشان چهار سالشان بوده که سایه ی پر مهر پدر از سرشان رخت بر بسته

آثار غم و اندوه را بر چهره شان مشاهده کردم و دلم گرفت و غمگین شدم اما به خودم نیاوردم .

ایشان تحت حمایت  مادری مهربان ، فداکار ، متدین و فاضله دوران کودکی را طی کردند و در سال63  به مدرسه ی ابتدایی شهید اشکذر وارد شدند و دوران ابتدایی را در این دبستان با موفقیت خیره کننده ای طی نمودند.

دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شاهد از سال 69تا 71 با موفقیت به پایان رساندند و از سال 72تا 75 را در دبیرستان شهید حکمت به پایان رساندند ( نکته قابل توجه اینکه دوران ابتدایی تا دبیرستان را در مدارسی طی نموده اند که مزین به نام مبارک شهدا بوده است)

در سال 1375 در کنکور قبول شدند و در دانشگاه  علوم پزشکی مشهد ادامه ی تحصیل دادند و موفق به اخذ دکترا شدند

در سال 86  موفق  ورود به مقطع تخصصی قلب شدند و  بورد تخصصی قلب را اخذ نمودند ( آفرین  به این دکتر جوان.)

ایشان با عشق و علاقه ای که به مناطق محروم  ، مخصوصا تربت حیدریه داشتند از سال 91 به این شهرستان آمدند و ضمن اینکه  در مطب شخصی کار می کنند ، رییس (سی سی یو )بیمارستان نهم دی تربت حیدریه نیز می باشند ،

اما ایشان خبری به من دادند که نمی دانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه مدت 17 روز  دیگر بیشتر در تربت نیستند و انشا الله منتقل مشهد می شوند .

نکته قابل توجه اینکه دکتر علاوه بر طبابت ذوق  هنری بسیار خوبی دارند و به هنر علاقه مند می باشند

و عکسهای بسار زیبایی از طبیعت بکاول و کامه گرفته  بودند که برایم ارسال نمودند که می بینید.

جالبتر اینکه همین امروز که پیششان هستم روز تولدشان می باشد که بنده این موضوع را به فال نیک می گیرم و از طرف همه ی بکاولیها به ایشان تبریک می گویم.                     (حسن نمازی بکاولی )

زیباترین چشم انداز تندیس نگاه توست

و قشنگترین لحظه لحظه روییدن توست

سالروز تولدت را با تقدیم یک سبد گل سرخ تبریک میگویم . .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

ولادت حضرت عباس گرامی باد

حضرت ابوالفضل العباس نخستین فرزند از ازدواج حضرت امیر المؤمنین على(علیه السلام) و ام البنین بود ایشان در روز چهارم شعبان  سال 26 هجرى در مدینه چشم به جهان گشودند.

 ماجراى ازدواج على(علیه السلام) با ام البنین

قضیه ازدوادج مادر مکرمه اش ام البنین با حضرت على(علیه السلام) بدین گونه بود که پس از شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) على(علیه السلام) برادرش عقیل که در علم نسب شناسى آگاهى کامل داشت و قبایل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبید و از وى خواست که براى آن حضرت همسرى شایسته و از قبیله اى که اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند پیدا کند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشید باشند پس از مدتى عقیل زنى از طایفه بنى کلاب را به حضرت معرفى کرد که داراى آن ویژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نیاکانش همه از دلیرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نیز وظیفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(علیها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلکه بیشتر از فرزندانش دوست مى داشت گویند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نکنید زیرا فرزندان با شنیدن نام فاطمه به یاد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلکه مرا خادم خود بنامید. و حضرت على(علیه السلام) ولى را ام البنین یعنى مادر پسران نامید و به این نام شهرت یافت.

 تولد حضرت عباس

حضرت ابوالفضل نخستین فرزند از چنین بانوى با معرفت و حق شناسى بود تولد وى، خانه على(علیه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتى که به دنیا آمد حضرت على(علیه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وى خواند و نام او را عباس قرار داد.

 با آن که این نوزاد بسیار خوش منظر و زیبا بود به طورى که وى را قمر بنى هاشم نامیده اند و به ماه شب چهارده تشبیه نموده اند و حضرت وى را به نام عباس نام نهاد و آن به این علت بود که عباس هم به معناى شیر شرزه و خشمگین است و هم به معناى عبوس و چهره گرفته زیرا که ایشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگین داشتند.

 در روز هفتم تولدش گوسفندى را به عنوان عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.

 با آن که هنگام تولد پدر خوشحالى مى کند، حضرت گاهى قنداقه عباس خردسال را در آغوش مى گرفت و آستین دست هاى کوچک او را بالا مى زد و بر بازوان او بوسه مى زد و اشک مى ریخت حضرت در پاسخ ام البنین نسبت به این کار فرمود این دست ها براى کمک و یارى به برادرش حسین قطع خواهد شد.

 حضرت عباس در خانه على(علیه السلام) و در دامان مادر با ایمان وفادارش و در کنار امام حسین رشد کرد و درس هاى بزرگ انسانیت صداقت و اخلاق را فرا گرفت تربیت خاص امام على(علیه السلام) بى شک در شکل دادن به شخصیت فکرى و روحى این نوجوان سهم عمده اى داشت روزى حضرت على(علیه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زینب(علیها السلام) هم حضور داشت امام به این کودک عزیز گفت به بگو یک عباس گفت یک فرمود بگو دو عباس خوددارى کرد و گفت شرم دارم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ام دو بگویم حضرت از معرفت این فرزند خوشحال شد و پیشانى عباس را بوسید.

 شجاعت و شهامت عباس

دلاورى هاى این نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفین نمودار بود که برخى جلوه هایى از شجاعت این نوجوان را در جنگ صفین در تاریخ ثبت کرده اند. گویند: در یکى از روزهاى نبرد صفین نوجوانى از سپاه على(علیه السلام) بیرون امد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانه هاى شجاعت، هیبت و قدرت هویدا بود از سپاه شام کسى جرأت نکرد به میدان بیاید معاویه یکى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء که دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ این جوان برو وى گفت اى امیر شأن بالاتر از آن است که جنگ وى بروم بلکه من هفت پسر دارم و یکى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى یکى از پسرانش را فرستاد که از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد که او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا این که هر هفت پسر در نبرد با او کشته شدند و در این هنگام پدر خود به میدان کارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نیز بمانند فرزندانش به هلاکت رسید که این موجب تعجب حاضران شد حضرت على(علیه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پیشانى اش را بوسید و در این هنگام همگان دیدند که این نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.

 و همچنین نقل کرده اند در جنگ صفین هنگامى که سپاه معاویه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در رکاب امام حسین(علیه السلام) فرستاد که شریعه فرات را از سپاه دشمن پس بگیرند که در این جمع که موفق به باز کردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نیز حضور داشت.

 پس از مرگ معاویه که حاکم مدینه مى خواست از امام حسین(علیه السلام) براى خلافت یزید بیعت بگیرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشیرهاى برهنه بیرون خانه و پشت در ایستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند که اگر نیازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اینان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.

 فضائل عباس

حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرماید: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که در راه برادرش ایثار و فداکارى کرد و از جان خود گذشت چنان فداکارى کرد که دو دستش قلم شد خداوند نیز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا کرد که با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى کند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسیار بزرگ دارد که همه شهیدان در قیامت به او غبطه مى خورد.

 چنانچه شاعر نیز در این باب مى گوید:

چون اقتدا به جعفر طیار کرده ایم    برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست

در پیروى زخط علمدار کربلاست    دوستى که داده ایم به راه رضاى درست

 امام صادق نیز در ستایش از حضرت عباس مى فرماید:

عموى ما عباس داراى بصیرة نافذ و ایمانى استوار بود همراه امام حسین جهاد کرد و آزمایش خوبى داد و به شهادت رسید.

 علم عباس

وى تنها به عنوان یک قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلکه فضائل علمى، تقوایى او و دانش رفیع را از خردسالى از سرچمشه علوم الهى به دست آورده بود چنانچه برخى روایات اشاره به این نکته دارند که وى از زمان کودکى شروع به تغذیه علمى نموده است.

مقام فقهى او بسیار بالا بوده است و در نزد راویان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسایى در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخى از رجالیون درباره ایشان گفته اند: عباس از فقیهان و دین شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود و دیگران نیز وى را این گونه تعریف نموده اند که عباس از بزرگان و فاضلان فقهاى اهل بیت بود بلکه وى عالم استاد ندیده بود.

 حضرت عباس و امام حسین(علیهم السلام)

حضرت عباس همان جایگاه را نسبت به امام حسین(علیه السلام) داشت که حضرت على نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)داشت ایشان پشتوانه و تکیه گاهى براى امام حسین بودند چنانچه امیر المؤمنین چنین جایگاهى را نسبت به پیامبر داشت.

 عباس همان طور که على(علیه السلام) همیان نان و خرما به دوش مى گرفت و براى مستمندان مى برد او نیز به اتفاق برادرش حسین(علیه السلام) بسیارى از گرسنگان مدینه را سیر مى کرد عباس همچنانکه على که باب حوائج دربار پیامبر بود و هر کس رو به ساحت ایشان مى کرد اول على(علیه السلام) را مى خواند وى نیز باب حوائج آستان امام حسین بود و هر کس براى رفع حوائج به دربار حسین مى شتافت عباس را مى خواند.

 عباس مانند پدر که در بستر پیغمبر خوابید و فداکارى کرد در روز عاشورا براى اطفال و آوردن آب فداکارى کرد.

 القاب حضرت عباس

براى ایشان 16 لقب شمرده اند که هر کدام جلوه اى از فضائل، کرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمریم.

 1 ـ عباس: چون مثل شیر حمله مى کرد دلیر بود ترس در دل دشمن مى ریخت و فریادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حریفان مى افکند.

 2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم این که وى پدر فضیلت و خوبى ها بود و فضل و نیکى زاده او و مولود سرشت پاکش بود.

 3 ـ ابوالقربه: (پدر مشک) به خاطر مشک آبى که بر دوش مى گرفت و از کودکى میان بنى هاشم سقایى مى کرد.

 4 ـ سقا: به خاطر این که آب آور تشنگان بخصوص در سفر کربلا بود.

 5 ـ قمر بنى هاشم: وى در میان بنى هاشم زیباترین و جذاب ترین چهره را داشت و چنین ماه درخشان در شب تار مى درخشید.

 6 ـ باب الحوائج: آستان رفیعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نیاز دردمندان است.

 کربلا  کعبه ی  عشق است  و  من  اندر  احرام      شد  در  این کعبه ی  عشاف دو تا تقصیرم

  دست  من خورد  به آبی که   نصیب تو  نشد          چشم  من دید در آن  آب روان  تصویرم

   اید  این  دیده  و  این   دست   دهم    قربانی          تا  که  تکمیل  شود حج من و تقصیرم

                                                                  حسن نمازی بکاولی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

یاد باد آن روزگاران

ا

 

 

زیباساز

زیباساز

    این عکس باغ حسینعلی پشت باغای پیی(روز جمعه  ساعت 3 بعد از ظهر                 55/2/17

اسم این خانم مهربان و بی آلایش و خندان عذرا وزیری  است

خانم محمد اسدی  (محمد عزیزالله) پدر و مادرش و اکثر فامیلا و قوم و خو یشاش  در  روستای همجوار کامه علیا ساکن می باشند .

خودش هم دوران کودکی و نوجوانی را در کامه گذرانده است و قسمتش این بوده که به روستای بکاول بیاید و با محمد اسدی ازدواج کند و الان مدتهاست که در همین روستا زندگی می کند و فرزندانش نیز همه بزرگ و عروس و داماد شده اند و در مشهد و... می باشند و گاهگاهی هم به پدر و مادر سر می زنند .

از توخورده بر می گشتم که دیدم دارد می رود به علف ، با هاش حال و احوال کردم و حال همسرش رو پرسیدم گفت سخت مریض است و سکته کرده

ناراحت شدم و تصمیم گرفتم که به دیدارش برم و حالش را بپرسم


جمعه 95/2/24 ساعت 11

بنابر قراری که با خودم گذاشته بودم ساعت یازده از خانه آمدم بیرون ابتدا در سر خاکا برای کلیه ی اموات فاتحه ای خواندم سپس رفتم پشت در ب خانه ی اقای محمد اسدی در زدم کسی در ب را باز نکرد ، گفتم شاید در خانه نیستن از پشت بام خانه صدازدم آقای اسدی در خانه بود اما تنها  ؛ به سختی در را باز کرد

باهاش حال و احوال کردم ، باور کنید بسیار خوشحال شد ، ماشا الله ؛ حالش بد نبود آن تصوری که من نسبت به او داشتم که فکر می کردم نمی تواند راه برود آنجوری نبود حالش خوب بود فقط از ناحیه ی دست راست  در رنج بود .

خانمش در خانه نبود گفت : رفته به کلاته خوجه علی آب بگیرد و علف بیاورد.

هرچه اصرار کرد که برویم در خانه بشینیم نپذیرفتم همان بیرون هوای خوبی داشت مخصوصا که از پشت

بام خانه اش بر کلیه ی روستا مسلط بودیم و هر نوع رفت و آمدی را زیر نظر داشتیم مناظر زیبایی دیده می شد و چشم اندازهای جالبی داشت .

مدتی با هم صحبت کردیم بسیار در دل کرد از گذشته ها صحبت کرد کلا دل پر دردی داشت و و خیلی

از دنیا و بی وفاییهایش شکایت کرد و  می نالید از دست زمانه

سی سال از بهترین سالهای عمرش را چوپانی کرده بود و به گفته ی خودش آب زیر پونه خورده بود از

خاطراتش از کوهها ، تپه ها ، دشت و صحرا و تلاشهایی که در این مدت برای معاش زندگی انجام داده بود گفت .

خداییش نباید یک قانونی باشد که لا اقل افرادی که در روستاها زندگی می کنند و شغل دولتی ندارند باز

نشسته شوند و در پایان عمر از زندگی لذت ببرند چقر خوب است که دولت به فکر این گونه افراد باشد که

در واقع حق شان هم می باشد .

از روزگاران جوانی و زحماتی که کشیده بود و همه را بیهوده می پنداشت گفت .یادش به خیر که چه

زحماتی کشیدم

به گفته ی خودش که گفت : (نگاه کو ازم لو جوی تا بمی بالا چار پنج طبقه خنه طیار کردم همه رم خدی

سنگ جوونای حالا نون مفت مخرن دوتا سنگ نمتنن دبالا هم بگذرن)

بدم نمی گفت خداییش دقت کردم دیدم از لب جوی آب تا سر تپه خانه های سنگی درست کرده تا بالای

تپه که یک دستگاه خانه ی آجری جهت نشستن ساخته است .

دنیا همینه من و شما هم از این قاعده مستثنی نیستم پس بیایید با هم مهربان باشیم و باهم بخندیم

حتما تصمیم بگیرید هر وقت به روستا رفتید از اینجور افراد که سرمایه های روستا می باشند سرس بزنید

و صله رحم به جا آورید .      

                                                                                         (  حسن نمازی بکاولی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

یعقوب وفرزند زناکار

داستانها کوتاه وپرمعنا

یعقوب لیث صفاری
شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد ،
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛ او را بیابید.
پس از کمی جست و جو ؛ غلامان باز گشتند و گفتند : سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم .
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛ پس خود برخواست و با جامه مبدل ، از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام ؛ بگو ماجرا چیست؟

آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم ؛ شبها به خانه من می آید و به زور ، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد .
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد .
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن ؛ و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست ؛ به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم .

شب بعد ؛
باز همان متجاوز به خانه آن مرد بینوا رفت ؛ مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت .

یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد ، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید ؛
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت .
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کشته نگریست ؛
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد ،

آنگاه صاحب خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام .
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛ چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور .
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛

سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم ؛ با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من ؛ کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی از فرزندانم ؛
پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری ؛ مانع اجرای عدالت نشود ؛
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است ؛
پس سجده شکر گذاشتم .
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم .
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.

گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی

اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

خانواده خوشبخت

روزجمعه  95/2/16حدودا ساعت دوازده ظهر  با توجه به قولی که به خانواده ام داده بودم که در یک فرصت مناسب آنها را به سَر چِلا ( بلندترین قله کوه بکاول) ببرم بالاخره فرصت را غنیمت شمردم و سور و ساط را چیدم و عزم را جزم کردیم و به راه افتادیم که ....

رفتم به باغ سر او (سر اب) که باطریهایم را پر آب کنم و بروم

دیدم زیر درخت جوز (گردو) کهنسال باغ سر او  یک زوج بسیار خوشبخت مثل دو تا کبوتر کنار هم نشسته اند و از زیباییهای خدادادی طبیعت لذت می برند .

فکر می کنید این زوج خوشبخت کی بودند . درست حدس زدید ایشان خانعلی خندان بکاولی فرزند مرحوم حاج حسینعلی خندان بکاولی بودند .

 (روح این مرحوم   حاج حسینعلی خندان و همسرش  و یوسفعلی یوسفزاده و همسرش شاد و بد نیست نثار روح ایشان و اموات خودتان   فاتحه ای بخوانید. )

برگردیم به اصل ماجرا :

اینکه گفتم خانواده ی خوشبخت  اینه که جناب خانعلی خودش مردی با وقار ، متین  و خوش برخورد و همسرشان نیز بسیار باادب ، محجبه ، مهربان و بامعرفت هستند و از زمانیکه ایشان را می شناسم مطمئنم که حتی یک کلمه حرف زشت  کسی از ایشان نشنیده باشه ایشان الگوی کامل یک زن مسلمان می باشند.و خوشحالم که با این بانوی عزیز نسبت فامیلی نیز دارم .

این زوج خوشبخت   فرزندانی نیز تحویل جامعه داده اند که بسیار با معرفت  و با علم و دانش می باشند ولی چون اطلاعاتم در مورد فرزندانشان کم است به همین بسنده می کنم و در آینده و کسب اطلاعات  ، فرزندانشان را نیز بیشتر معرفی خواهم نمود،

بازم اینکه گفتم خانواده خوشبخت و خوب اینه که  ، همان طور که می دانید در روستاها در گذشته ها اختلافات فامیلی اجتناب ناپذیر بود و گاهگاهی بین فامیلهای مختلف جنجالهای زود گذر به پا می شد ولی هیچگاه من که ندیدم این خانواده حرف ناشایستی به کسی بگویند  و همیشه جانب احتیاط را رعایت می کردند .

خلاصه : وقتی آقای خندان را زیر درخت گردو دیدم با چهره ای خندان با هم روبوسی و چاق سلامتی کردیم و  از اون صحنه ی زیبا که آنقدر با محبت  و مهربانانه کنار هم نشسته بودند خیلی خوشم اومد و ازشون اجازه گرفتم که یک عکس بگیرم و تو سایتم بزارم که آقای خندان هم پذیرفت و به خاطر این محبت ازشون سپاسگزارم .

البته یکی از پسراشون با خانمش اومد و با هم احوالپرسی کردم که دقیقا مثل والدینشون با محبت بودند اما روم نشد که از زندگیشون مطالبی بپرسم  و اطلاعات جامعی به دست آورم تو راه که از کوه می رفتم بالا با خودم فکر کردم که در برگشت مجددا می رم و اگه اجازه بدن یک عکس دسته جمعی می گیرم و اطلاعات بیشتری از کار و بارشان می پرسم اما خجالت کشیدم ( امان از خجالتی بودن ) البته وقتی بر گشتم دیدم اونا نیستن و رفتن  خیلی دلم گرفت.

خانواده محترم خندان عزیز هرکحا هستید در پناه خدا موفق و موید و تندرست باشیداگه دوست داشتید اطلاعاتی از محل کار و ادرس و شماره تلفن محل کارتون رو به ایمیلم بفرستین تا منتشر کنم

متشکرم           (حسن نمازی بکاولی)


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

عید مبعث

زیباساز

AKSGIF IR Holy Prophet gif %D8%B9%DB%8C%D8%AF %D9%85%D8%A8%D8%B9%D8%AB %D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A92 %D8%A8%D9%86%D8%B1 تصاویر و نوشته های مربوط به عید مبعث

 

بعثت پیامبر (صلّی الله و علیه و آله و سلّم)

 

بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز می‌گردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران می‌باشد.

همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمی‌آید، مسأله بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانه‌ها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پاره‌ای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشته‌اند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.

بنابراین (و همانگونه که قرآن نیز ذکر می‌نماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همچون نزدیکترین کسان خود می‌شناخته اند. با مراجعه به تاریخ می‌توان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده‌اند و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به محل سکونت، مکان هجرت و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آینده پیامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، می‌توان به "بحیرای راهب" اشاره نمود.

بنابر این بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، حادثه‌ای بس بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده و عظمت این امر سبب می‌شد که خداوند متعال به عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد. به دنبال همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سالهای قبل از بعثت نیز حالات فوق العاده معنوی و مشاهدات روحانی داشته و نتیجتاً ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری کرده‌اند. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: "خداوند بزرگترین فرشته خود را از خردسالی پیامبر، همدم و همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راههای بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری می‌کرد."

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر همین حالات معنوی و طهارت روحی، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادی که بر جامعه آن روز و بویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج می‌بردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره می‌گرفتند و به کوه حرا (که در شمال شرقی مکه واقع است) می‌رفتند. این کناره‌گیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستان قبل از پیامبر نیز وجود داشته است. گویند عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پایه‌گذار این رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه می‌رفت و مستمندانی را که از آنجا می‌گذشتند، اطعام می‌نمود.

در واقع می‌توان گفت که این خلوت‌گزینی، زمینه‌ای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقدمه‌ای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت به شمار می‌رفته است.

در دوران این خلوت‌گزینی‌ها نیز همچون سایر مراحل گوناگون زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) (که پرورش یافته در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در دامان ایشان است)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی می‌نمود و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه و آب و غذا می‌برد.

پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را طواف می‌نمودند.

این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیع‌ترین و خاضع و خاشع‌ترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خویش هدایت کند.

 

نزول اولین وحی

به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:

"بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که به‌وسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمی‌دانست، آموخت."

همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره نمود. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می‌گوید: "صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم. عرضه داشتم: "یا رسول الله این ناله چیست؟" فرمود: "این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است." سپس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اضافه فرمود: "تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم و می‌بینی آنچه را که من می‌بینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمک کار من هستی و از راه خیر جدا نمی‌شوی."

همانطور که قبلاً نیز بیان شد، حضرت علی (علیه السلام) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوت‌گزینی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه حضرت بوده‌اند و این سخن امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه نیز به طور خاصی بیان می‌دارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر حضور داشته‌اند. البته مطالعات تاریخی بیان می‌نماید که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر را همراهی نموده، امام علی (علیه السلام) بود و احدی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت.

 

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول اولین وحی

 قبل از بعثت، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) الهاماتی می‌شد و ایشان حالات فوق العاده‌ای داشتند. اما کیفیت نزول اولین وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و موضوع آن، به‌طور کلی با الهامات قبل از بعثت ایشان متفاوت بود. و این امر سبب شد تا حالات روحی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در نتیجه حالات جسمانی ایشان تغییر نماید. برای این تغییر حالت دو دلیل را می‌توان برشمرد:

اولاً ایشان در هنگام نزول اولین آیات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هرچه بیشتر احساس کردند.

ثانیاً در هنگام بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بار بزرگ رسالت به عهده ایشان نهاده شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شرایطی موظف به ابلاغ رسالت الهی خویش به مردم گشتند که جزیرة العرب را اوضاع نابسامان اجتماعی فراگرفته بود و در چنین شرایطی واضح بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از ابلاغ دعوت خویش نه تنها مورد تکذیب و تهمتهای ناروا و آزار و اذیت مشرکین قرار می‌گرفتند، بلکه آنان در مسیر رسیدن پیام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سایر مردم موانع بسیاری را ایجاد خواهند نمود. مجموعه این عوامل باعث دگرگونی حالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد. اما خداوند نیز در این شرایط پیامبرش را تقویت نمود و ایشان را برای به انجام رساندن مسئولیت عظیم رسالتش، بیش از پیش آماده ساخت.

 

بازگشت از کوه حرا

پس از این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمدند و به سمت مکه و خانه خویش عازم شدند. هنگامیکه به خانه رسیدند ماجرای بعثت خویش را برای همسر گرامیشان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازگو نمودند. خدیجه (سلام الله علیها) نیز که در سالهای همسری با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آثار بزرگی و پیامبری در ایشان را دیده بود، گفت:

"به خدا دیرزمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر برده‌ام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی."

 

نزول سوره مدثر

در همین روزهای آغازین بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در هنگام استراحت ایشان، جبرئیل برای بار دیگر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و آیات نخستین سوره مدثر را بر ایشان خواند که:

"بسم الله الرحمن الرحیم، یا ایها المدثر، قم فأنذر، و ربک فکبر و ثیابک فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستکثر و لربک فاصبر

به نام خداوند بخشنده مهربان،ای کسی که جامه به خود پیچیده ای، برخیز و قوم خود را از عذاب خدا بیم ده و خدا را به بزرگی یاد کن و لباست را پاکیزه دار و از ناپاکی دوری گزین و بر هرکس احسان کنی ابداً منت نگذار و برای خدا صبر پیش گیر"

می‌توان گفت مفاد این سوره این است که از این پس، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باید پیوسته به فکر بیم دادن مردم از نافرمانی خداوند بوده و لحظه‌ای از آن غافل نباشد و بدین گونه بود که اولین آیه‌های کتاب آسمانی دین اسلام به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و ایشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزیده شدند.

 نخستین مسلمانان

همانطور که قبلاً به آن اشاره شد، حضرت علی (علیه السلام) به دلیل نزدیکی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا، همراه ایشان بوده‌اند که لحظه نزول اولین وحی هم یکی از آن مواقع بوده است. پس بسیار طبیعی به نظر می‌رسد که حضرت علی (علیه السلام) که از نزدیک این وقایع عظیم و مبعوث شدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا، از جانب خداوند متعال را نظاره‌گر بوده‌اند، در آنجا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورده و به عنوان اولین مسلمانان، چه در میان زنان و چه در میان مردان یاد شوند.

خود ایشان نیز در چندین خطبه (در نهج البلاغه) که در حضور عموم مسلمانان و بیشتر اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد می‌شد، می‌فرمایند: "من بر فطرت یکتاپرستی متولد شدم و از دیگران به ایمان و هجرت سبقت گرفتم."

همچنین می‌فرمایند: "هیچکس قبل از من به دعوت حق روی نیاورده است."

در مورد اولین زن مسلمان نیز باید گفت که به اتفاق عموم مورخان اسلام، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) اولین زن مسلمان بوده‌اند، چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از مبعوث شدن با اولین کسی که برخورد داشته‌اند، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بوده، ضمناً، همانطور که در قسمتهای قبل نیز بدان اشاره شد، ایشان در گفتار خویش تلویحاً پیامبری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تصدیق نموده اند.

بعد از این دو بزرگوار می‌توان به ابوذر غفاری که جزو اولین مسلمانان بوده نیز اشاره کرد.

 بعد از بعثت

پس از بعثت رسول خدا، جبرئیل از آسمان فرود آمد، آبی از آسمان آورد و طریقه وضو گرفتن و رکوع و سجود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آموخت. همچنین سایر احکام و مسائل شرعی نیز توسط جبرئیل بتدریج بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می‌شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این احکام را به نخستین مسلمانان آموزش داده و آنها هم این اعمال را انجام می‌دادند. به عنوان مثال در مورد نماز باید گفت که حضرت علی (علیه السلام) و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) که اولین نمازگزاران بودند پشت سر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جماعت ایستاده و نماز را اقامه می‌کردند. گفته می‌شود آنها نماز ظهر را در کنار کعبه می‌خواندند ولی در مواقع دیگر در جاهای دیگر این فریضه را بجای می‌آوردند تا قریشیان متوجه آنها نشوند.

          ( حسن نمازی بکاولی)





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

ریواچ(ریواس)

زیباساز

با توجه به اینکه در حال حاضر فصل وفور ریواس است بد نیست در باره ی این گیاه مطالبی را بدانید.

جالب است بدانید یکی از دوستانم به من گفت  : "نمازی  ' شما بکاولیها و صنوبریها و کامه ایها خوب سر مردم کلاه می گذارید و ریواسهایی که در زمین خدا می روید جمع می کنید و با قیمت گزاف در کنار جاده ها به مردم  می فروشید .

به او گفتم حاضرم ناهار و شامت   را بدهم و شما هم بیایید و از بکاول ریواس که به قول شما در کوه  و تپه می روید جمع کنید و لااقل برای فرزندانت ببری

او هم نامردی نکرد و با زن وفرزندانش یک روز میهمان ماشد که ریواس جمع کند.

من هم نامردی نکردم و یک کیسه و یک بیل به اودادم و او را بردم به سر چلا برگهای ریواس را که بسیار هم بزرگ شده بودند به او نشان دادم و گفتم حالا جمع کن و هم برای خودت ببر و هم برو در کنار جاده بفروش

در حالی که عرق از سر و کولش میبارید گفت: بابا ما ...کردیم و همچین ریواسی نمی خواهیم اما به او ثابت شد که ریواس جمع کردن و فروختن به این سادگیها هم نیست

به اقرار این بنده خدا بعد از اینکه توضیحاتی در چگونگی این گیاه دادم گفت: خداییش اگر کیلویی ده هزار تو مان هم بفروشند باز هم کم است.

 

چگونگی برداشت ریواس

 ما بکاولیها به ریواس می گوییم ( رواچ)

بد نیست بدانید ریواس در کوهها  و تپه ها و جاهای سخت و صعب العبور در روستای بکاول می روید و کار سخت و طاقت فر سایی است تا بتوان آن را پرورده کرد و به فروش رساند.

عده ای از اهالی روستای بکاول و کامه و صنوبر و ... قسمتی از مایحتاج زندگی خود را از محل پرورش ریواس به دست می آورند.

برای  پرورش این گیاه  ابتدا در فصل بهار و ماه ا ردیبهشت بندگان  خدا  می روند در کوهها روی برگهای ریواس سنگ می گذارند  تا قسمتی  از برگها  زیر ا ین  سنگها باقی بماند و به اصطلاح به آن ( سنگ نشو ) می گویند.

 قسمتی از این این برگها   زیر این سنگها می ماند و   سال دیگر در آغاز فروردین می روند و سنگها را از روی برگهای پوسیده بر می دارند و ( قورنه اش )   (جوانه ی تازه روییده ) را پیدا می گنند و دور آن سنگ می چینند و رویش خاک می ریزند و هرچه بیشتر رویش خاک بریزند درشتتر و بزرگتر می شود .که به آن می گویند ریواس پرورده .

حال اگر بر روی آن خاک نریزند بلافاصله که از خاک بیرون آمد تبدیل به برگ می شود   و دیگر کار از کار گذشته و پرورده نمی شود  و برای خوراک گوسفندان مورد استفاده   قرار می گیرد.

یک فرد بسیار قوی می تواند در روز  پنجاه  تا هفتاد ریواس  را خاک بدهد که به اصطلاح بکاولیها ب ه آن  ( گو) می گویند گو یا    (گود ریواس)

بعد مدت پانزده تا بیست روز که گذشت می روند و آنها را که سراز خاک در  آورده اند با بیل می کنند و در داخل کیسه یا خورجین می گذارند  و بار الاغ می کنند و می آورند در کنار جاده یا دم تونل خماری به شما عزیزان می فروشند و شما هم با ناز و ادا می خرید و می گویید  ، گران است در حالی که برای زدن پنچاه عدد گود ریواس دو روز کار میکنند یعنی خرجل و دخل یکی می شود.

0                                                                               (حسن نمازی بکاولی)

از فواید و مضرات این گیاه بهاری چه می دانید ؟

ریواس سبزی صورتی !

مجله خبری لحظه نما:اریواس ، یکی از گیاهان اصیل و با قدمت ایرانی به حساب می آید. ظاهر آن شبیه به کرفس اما صورتی رنگ و طعم آن ترش و شیرین یا ملس است. کمتر کسی پیدا می شود که یک لیوان شربت ریواس خنک و تگری نیشابور را در فصل های گرم سال تجربه نکرده باشد چرا که مادرها و مادر بزرگ ها همیشه معتقد بودند ریواس حال مان را جا می آورد و در عین حال کلی خاصیت به بدن مان می رساند ! البته آشنایی با ریواس فقط به شربت ختم نمی شود و با آن می توانید خورش ، آبگوشت ، اشکنه ، سالاد ، کوکو و حتی لواشک هم تهیه کنید. ریواس سرشار از عناصر معدنی و انواع ویتامین هاست و به هضم عذا کمک می کند. هم چنین باعث تقویت کبد و معده و دفع باکتری های مضر از دستگاه گوارش می شود. با این حال زیاده روی در مصرف آن می تواند درد سر ساز شود. حال اگر کنجگاو شده اید که با سایر خواص و مضرات احتمالی این گیاه خوش رنگ و لعاب و دستورات غذایی آن آشنا شوید ، با ما همراه شوید.

ریواس یا کرفس صورتی ؟!

ریواس گیاه بومی آسیاست و احتمال می رود اولین بار در سیبری یا هیمالیا برداشت شده باشد. حتی گفته می شود چینی ها پیش از میلاد مسیح به عنوان دارو از آن استفاده می کردند. در اروپا نیز کشت آن از قرن شانزدهم آغاز شد. جالب است بدانید اهالی شرق ایران ریواس را با عنوان « رواش » می شناسند. ریواس از دسته ترشک ها به حساب می آید و در هوای خنک و فصل بهار می روید. بنابراین قادر است دماهای پایین را تحمل کند. ساقه این گیاه صورتی رنگ است و به کرفس شباهت دارد. برگ های آن نیز در دمای پایین صورتی و قرمز رنگ می شود و در دمای بالا 30 درجه سانتی گراد سبز تیره باقی می مانند. محل رویش آن در ایران دامنه بینالود ، کوهستان های آذربایجان و کردستان ، بلندی های البرز در شمال تهران ، خراسان رضوی ، کوه های روستای رباط ترک ( دلیجان ) و قلعه تخت کوه است اما بیشتر از همه سوغات نیشابور به حساب می آید.

مراقب باشید سردی تان نکند !

مجله خبری لحظه نما:اطبع ریواس از لحاظ طب سنتی سرد است اما اگر با مقداری شکر یا عسل مصرف شود از سردی آن کاسته می شود. این گیاه منبع غنی از ویتامین ها و املاح معدنی به شمار می آید و اثرات معجزه آسایی بر سلامت دارد. ریواس قابض است و باعث تقویت معده و کبد می شود. هم چنین برای بیماران تب دار و بی اشتها مفید است و یرقان ، ضعف و سستی را بر طرف می کند. برای این منظور کافی است 100 گرم آب ریواس خام را به همراه آب هویج یا کرفس ، خیار و سیب ( یک سوم آب ریواس و دو سوم آب میوه ها یا سبزی های ذکر شده ) بنوشید. علاوه بر این ها ، ریواس به کاهش حالت تهوع و درمان اسهال های صفراوی ( با مزاج گرم ) کمک می کند. ساقه های زیر زمینی آن نیز ( معروف به ریوند ) در رفع یبوست و کاهش علائم بواسیر تاثیر گذارند و معده را ضد عفونی می کنند.

شربت بهشتی با ریواس قاقری !

شربت ریواس از اسقه گونه ای از گیاه تحت عنوان قاقری یا ریواچ تهیه می شود. این نوع ریواس بر خلاف ریواس های دیگر طعمی شیرین دارد و در دامنه کوه زیبد واقع در استان خراسان رضوی می روید. شربت آن هم بسیار خوش طعم است و به آب انار شیرین شباهت دارد. از ریواس و برگ های زخیم و گوشت دار آن در غذاهای ایرانی به صورت خام و پخته نیز استفاده می شود. توجه داشته باشید که ریواس را نباید بیشتر از یک تا سه روز در یخچال نگهداری کنید.

همه کاربردهای ریواس

جهت بهره مندی از خواص ریواس حتما لازم نیست آن را بخورید. ریواس علاوه بر این که بر ارگان های داخلی بدن تاثیر می گذارد کاربردهای ویژه دیگری هم دارد ؛ از جمله این که :

- جهت پاک کردن آثار سوختگی از ظروف ، مقداری ریواس را همراه با آب در آن ها بجوشانید. اسید موجود در ریواس چربی های سوخته و چسبیده به ته ظرف را پاک می کند.

- برگ های ریواس به دفع حشرات موزی کمک می کنند.

- مصرف جوشانده ریشه ریواس روی موها باعث طلایی شدن موهای قهوه ای رنگ می شود. برای روشن شدن مو هم چنین می توانید 50 گرم ریواس را در یک لیتر آب به مدت 30 دقیقه بجوشانید. سپس این محلول را صاف کرده و موها را چند بار با آن خیس کنید.

- استفاده از ترکیب ریواس رنده شده با آب لیمو یا ریواس له شده با مقداری سرکه به روی پوست باعث از بین رفتن جوش و لک می شود.

- برای رفع جای باقی مانده از جوش ها ، مقداری پودر گل ریواس را با یک قاشق ماست مخلوط کنید و هفته ای سه بار به ناحیه مورد نظر بمالید.

در چه ظرفی ریواس بپزیم ؟

هنگام خرید ساقه های جوان و ترد ریواس را انتخاب کنید. برای آماده سازی آن نیز باید ریواس را پوست کنده ، خرد کنید و بشویید. بهتر است بیشتر از قسمت های ترد ، نازک و روشن ریواس استفاده کنید زیرا قسمت های سبز و تیره تر آن کمی به تلخی می زنند. قسمت های سفت تر آن هم بعد از پخت ریش ریش می شوند و سفت باقی می مانند. لازم به ذکر است که ریواس برای پخت به یک جوش کوتاه احتیاج دارد و اگر مدت طولانی روی حرارت بماند ، له می شود. به همین دلیل باید آن را در پایان پخت به غذا اضافه کرد. هم چنین به دلیل اگزالات پتاسیم موجود در آن ، بهتر است در ظروف فلزی به خصوص مسی پخته نشود زیرا مس با غذاهای اسیدی واکنش های مضری ایجاد می کند.

برای چه کسانی مضر است ؟

از آن جایی که ریواس دارای مقدار زیادی اکسالیک اسید است ( 460 میلی گرم در هر 100 گرم ) ، زیاده روی در مصرف آن می تواند باعث آسیب به دستگاه گوارش و کلیه ها و جلوگیری از جذب کلسیم و منیزیم شود. بنابراین خطر پوکی استخوان را بالا می برد. افراد بالغ در روز مجاز به مصرف 10 گرم اکسالیک اسید و کودکان مجاز به مصرف 3 تا 4 گرم از این ماده هستند. البته این میزان اکسالیک اسید از چند کیلوگرم ریواس به دست می آید ، بنابراین مصرف متعادل این گیاه نه تنها خطری ندارد بلکه خواص بسیار زیادی را هم به بدن می رساند. اما مبتلایان به سنگ کلیه ، ناراحتی های مثانه ، درد سینه و سرفه بهتر است قبل از خوردن ریواس با پزشک خود مشورت داشته باشند. مصرف ریواس توسط مادران شیر ده نیز ممکن است باعث ایجاد اسهال در نوزادان شود. مبتلایان به نارسایی های قلبی هم نباید در خوردن آن زیاده روی کنند زیا حاوی مقادیر قابل توجهی سدیم است و باعث افزایش احتباس آب در بدن می شود. برگ ریواس نیز بهتر است به صورت خوراکی استفاده نشود زیرا حاوی ترکیبات سمی برای بدن است.

ریواس و هزار خاصیت !

ریواس خواص منحصر به فرد و بسیار زیادی دارد که در این جا به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم :

- مقوی قلب و اعصاب است

- با تحریک ترشح نمک های صفراوی از کبد ، باعث تنظیم جذب چربی از روده می شود

- باعث کاهش خونریزی از معده و روده می شود

- به رفع اختلالات قاعدگی کمک می کند

- ورم ملتحمه چشم را کاهش می دهد

- به ترمیم جراحات ، زخم های چرکی سطحی و سوختگی های پوستی کمک می کند

- مسرت بخش است و باعث رفع افسردگی می شود

- لوزالمعده را وادار به ترشح انسولین کرده و قند خون را کاهش می دهد

- کاهنده چربی و کلسترول خون است و از ایجاد لخته در رگ ها جلوگیری می کند

- مصرف مداوم آن باعث تصفیه خون و رفع جوش و دمل می شود

- کاهنده شهوت است

- زخم های دهان را درمان می کند

- سر گیجه و وزوز گوش را کاهش می دهد

- فیبر و پتاسیم موجود در آن سوخت و ساز بدن را بالا یمی برد و باعش کاهش وزن می شود

- اسید معده را متعادل می کند

- بر طرف کننده استرس ، ترس و وسواس است


                                                                                  (حسن نمازی بکاولی )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

روز پدر بربکاولیهای عزیز مبارک



روز پدر 1395

تقدیم به تمام پدران مهربونی که در برابر
-تقاضاهای جورواجور فرزندانشان
-ندارم به لبخند حزینشان طعنه زد
-نمی توانم در نگاه غمگینشان خیمه زد
-اما، نمیتوانم هرگز بر لبشان نقش نبست ...

پدر جان ، با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که فرزند انسان بزرگ و وارسته ای چون شما هستم. پدر جان عاشقانه دوستت دارم و بر دستانت بوسه میزنم.

 

*****************

تاریخ روز پدر 1395

- روز  پنجشنبه 2 اردیبهشت (13 رجب ) مصادف با ولادت امام علی علیه السلام و روز پدر


روز پدر روزی است برای بزرگداشت پدرها. در بسیاری کشورها روز پدر، سومین یکشنبهٔ ماه ژوئن در نظر گرفته شده‌است. در ایران پیش از انقلاب، روز 24 اسفند زادروز رضا شاه بر پایهٔ گاهشمار ایرانی روز پدر نامیده می‌شد اما پس از انقلاب اسلامی این روز به زادروز حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) تغییر یافت.

 




 

به مناسبت ولادت حضرت علی (ع)

علی ،گره گشاترین مرد عالم

-آفتاب، روز را از لبخند دیوار کعبه آغاز می کند و ماه، از پیشانی تو نورانی می شود.
-زمان، از حرکت می ایستد، تا تاریخ، از اولین نفس های تو آغاز شود.
-هوا، با نفس های تو جریان می گیرد. آسمان، از همیشه به زمین نزدیک تر می شود. جاهلیت حجاز را موریانه ها، آرام آرام می جوند تا تاریخ، به روزهای آفتابی با تو برسد. ضلالت در پیش پای تو تمام و زندگی روشن، با اولین پلک زدن تو آغاز می شود.


- زمین، نفس کشیدن را از تو آغاز می کند. عشق، با تو قدم به خاک می گذارد تا عدالت را با تمام وجود معنا کند.مناره ها، به یمن آمدنت، یکی یکی از خاک سر بلند خواهند کرد تا سال های سال بعد از تو، منادی نامت شوند.


- با آمدنت، پرنده ها آسمان را می بینند و ماه، شب های طولانی، بیدار می ماند، تا برای خواب های کودکی ات، عاشقانه لالایی بخواند. با اعجاز می آیی تا پیام آور روزهای روشن باشی.


- نیامده، به مهمانی خداوند می روی؛ در خانه خدا به دیدار زمین می آیی. تو از تمام پدرانی که می شناسم، مهربان تری؛ این را خشت خشت خانه ات قسم خواهند خورد.


- من به تنهایی تو ایمان دارم. تویی که مۆمن ترین بنده خداوندی. لبخندهایت را به ستاره ها سپرده ای تا شب هایمان را چراغانی کنند. این ستاره های همیشه درخشان و ماه را از پیشانی ات سیراب بوسه کرده ای تا دلگرم، در شب های تارمان بتابد. ما با نام تو، برخاستن را آموختیم و با نام تو بزرگ شدیم. با نام تو، تمام گره های افتاده در زندگی مان را باز کردیم. تو آمدی تا خورشید را مهمان کوچه های شب زده بشریت کنی.


-تو آمدی تا راه های جهان به دوزخ ختم نشوند.
- از تو می گویم که شانه های جوان مردی ات، تسکین دهنده دردهای دردمندان بود؛ از تو که خرابه های محزون کوفه، طنین گام هایت را خوب می شناختند؛ همان گونه که نخل های شهر، صدای گریه هایت را

- تو آمدی تا بار امانت صدوبیست وچهار هزار پیامبر را غریبانه، در کوچه های دلتنگ کوفه به دوش بکشی و ما را به سرمنزل نجات برسانی.تو آمدی که بزرگ ترین گره گشا باشی. تو آن بزرگی که نامش، ذکر روزهای زلال کودکی مان است.

 

علی ،اقیانوس عدل
- آمدی و کعبه، لحظه های رسیدنت را در آغوش معطرش تجربه کرد. آمدی و آفتاب در تلألو چشمانت قد کشید.
- تو نخستین بشارت خداوندی پس از پیامبر؛ ادامه دهنده جاده ای که او در طول سال هایی پر مشقت، به سمت یگانه پرستی گشوده بود.زمزمه های تنهایی ات را نخلستان های کوفه به شهادت می آیند.اجاق همیشه روشن عدالتت، تا جهان باقی است، دل های آزاده بشریت را گرم خواهد کرد.


- نگاهت، تصویر مردانگی و راستی است و کلامت زندگی.
- قدم هایت، چشمان خاک را روشن می کند.
- من به تنهایی تو ایمان دارم. تویی که مۆمن ترین بنده خداوندی.لبخندهایت را به ستاره ها سپرده ای تا شب هایمان را چراغانی کنند. این ستاره های همیشه درخشان و ماه را از پیشانی ات سیراب بوسه کرده ای تا دلگرم، در شب های تارمان بتابد. ما با نام تو، برخاستن را آموختیم و با نام تو بزرگ شدیم.


- غدیر، دریایی است خروشان که از قطره قطره اش، اقیانوسی از عدل و مهربانی زاده می شود.
- نهج البلاغه ات را که می گشایم، بارانی از معرفت، سر و روی جانم را شست وشو می دهد.کمر راست می کنم و غبار هر چه جهل را از خاطرم می زدایم. رها می شوم از میله های سرد زمستان و بهار تار و پودم را در خویش می گیرد. ای عدالت گستر جاویدان !
- از تو می گویم که شانه های جوان مردی ات، تسکین دهنده دردهای دردمندان بود؛ از تو که خرابه های محزون کوفه، طنین گام هایت را خوب می شناختند؛ همان گونه که نخل های شهر، صدای گریه هایت را.

 - از تو می گویم ای نخستین ایمان آورنده! «لیلة المبیت»، آوازه شجاعتت را از خاطر نخواهد برد و تاریخ عرب، روایت پهلوانی ات را. آمدی و ندای مهرورزی ات، جهان خاموشمان را به تغزل فرا خواند.

 

هم اکنون بلند شو هرکجا که هستی به مولا علی اقتدا کن و بر دستان و گونه های پدر بوسه بزن تا دنیا و آخرتت را آباد سازی           حسن نمازی بکاولی


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب





و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده که: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسی بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است که: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود که: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

(      از امام صادق علیه السلام) روایت است که حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود که: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

بابویه ابن سالم روایت کرده است که گفت: در اواخر ماه رجب که چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود که آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود که آنقدر ثواب از تو فوت شده است که قدر آن را به غیر از خدا کسى نمى‏داند به درستى که این ماهى است که خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر کس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر کس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا کنند. و بدان که براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده که اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .

عمال مشترک ماه مبارک رجب
اینها اعمالی است که انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:
"یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."

 دعایی را که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:1-
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ

- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در ماه رجب این خوانده شود:2-
«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .

 از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده که: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید:3-

«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و کسى که چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

 4-از نبی مکرم اسلام روایت است: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید  روایت است کسى که در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید:




5-

"أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند کند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را مس نکند .

  در کل این ماه هزار مرتبه ذکر:6-

أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .

 7-سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت کرده که هر کس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود که او را به بهشت بکشاند.

8-سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت کرده که: هر کس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت حمد یک مرتبه و آیة الکرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى که این نماز را گزارده تا روزى که بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای که خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

9-سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا که روایت شده هر کس در یکى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.

 10-از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است که: هر کس در یک شب از شب‌هاى ماه رجب ده رکعت نماز به این نحو که در هر رکعت حمد و قل یا ایها الکافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

اعمال شب و روز اول ماه رجب
شب اول
این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:1-
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

- غسل.2-
حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر کس ماه رجب را درک کند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى که از مادر متولد شده است.

- زیارت امام حسین علیه السلام .3-
- 4-بعد از نماز مغرب بیست رکعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

- بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز گزارده شود بدین نحو:5-
در رکعت اول حمد و ألم نشرح یک مرتبه و توحید سه مرتبه و در رکعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى که از مادر متولد شده است.

روز اول رجب
این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی

11فروردین ( بیستم جمادی الثانی ) ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر ( روز زن ) بر تمامی مادران عزیز مخصو صا مادران روستای بکاول مبارک باد.

روز مادر 1395

مادر عزیزم ،وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.

 

تاریخ روز مادر (تاریخ روز زن)

11 فروردین ( بیستم جمادی الثانی ) ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر ( روز زن ) بر تمامی مادران عزیز بکاولی  مبارک باد.

 

بیستم جمادی الثانی هر سال، روزی پر از خاطره و معنویت است؛ خاطراتی شیرین از مادران مهربان،فرزندان با محبت و همسران با وفا ؛ این روز به یُمن ِ زاد روز بانوی نمونه اسلام، فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) ، روز مادر نام گرفته است ؛ بانویی که گل سرسبد تمام بانوان عالم است؛ تنها زنی که پدرش معصوم ، شوهرش معصوم و خودش نیز معصوم بوده و پیامبر گرامی اسلام (ص) به او لقب " اُم ابیها "  داده است،یعنی زنی که برای پدرش همچون مادر بود.


زندگی و سیره ی حضرت زهرا( س) به قدری آموزنده و جذاب است که هر زن آزاده ای در جهان او را چونان قدیسه ای تحسین می کند؛ زنی که تولدش از دامن خدیجه کبری ، همسر پیامبر گرامی اسلام (ص) و در کانون نخستین خانواده اسلامی با نغمه های آسمانی و تسبیح قدسیان همراه شد و شب میلادش را عرشیان به بانگ تکبیر و تسبیح جشن گرفتند و خداوند لقب کوثر به او عطا کرد؛ زیرا وی سرچشمه ی تمام خوبی های جهان است.


روز زن و روز مادر نام گرفت؛"اگر روزی باید روز زن یا روز مادر باشد،چه روزی والاتر و افتخارآمیزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست؛زنی که افتخار خاندان وحی است و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد."

امروز  روز مادر است! روز زن
 مادر! چه کلمه سهل و ممتنعی. چه کلمه مقدسی و چه مفهوم زیبایی! جالب است که زبانهای مختلف برای مفهوم مادر کلماتی در همین حدود دارند. مادر - مامان - مام - ام و... برای گفتن آن لب حالت خاصی می گیرد! اوج احساس و عاطفه! اوج دوستی و محبت.


خدای من! مادر، اسطوره ای مقدس است در زندگی انسان. بزرگ و بلند. شاید نیمی از انسانها مادر شوند اما بازهم مادر بودن و مادری کردن مفهومی مقدس است.

 

از لحاظ جامعه شناسی، مادر نوعی نقش اجتماعی است. نقشی که معلوم نیست اکتسابی است یا ذاتی! فرزند بودن و دختر بودن نوعی نقش اجتماعی است با کارکردها و وظایف اجتماعی خاص خود که ذاتی است و هیچ کس نقشی در آن ندارد. اما شغل هر فرد، نقش اکتسابی اوست.


در این میان معلوم نیست مادر بودن نقش ذاتی است یا اکتسابی. شاید اکتسابی بودنش بچربد، اما شرایط اجتماعی و فیزیولوژیکی هر زنی را به مادر بودن و هر مردی را به پدر بودن می کشاند. نمی دانم به هرحال مادر و مادری به نظر من در حیطه تحلیل های جامعه شناختی نمی گنجد. نمی توانیم آن را تنها به عنوان یک فرد با نقشی خاص در نظر بگیریم.

 

مادر و فرزند رابطه ای متقابل و حیاتی دارند که بدون آن قوام جامعه شک برانگیز است! تجربه نیز نشان داده اقداماتی در مسیر کمونیستی کردن جوامع و دور کردن آنان از خانواده و زندگی خانوادگی، و به سر کار بردن مادران تبعات و نتایج غیر قابل باور و نامطلوبی به دنبال دارد. کیبوتص ها در اسرائیل و شوروی و... که در همین راستا آغاز به کار کردند، همگی طعم شکست را چشیدند.


لذا ما نیز مانند اکثر فرهنگ های دنیا مادر را می ستاییم و او را پاس می داریم. با اینکه در تمام جهان روز دیگری به این عنوان یعنی روز مادرشناخته میشود و گرامی داشته میشود. اما ما ایرانیان و شیعیان به احترام مادری بزرگ و مقدس که البته کمتر میشاسیمش و فقط از درد سینه او مطلعیم نه افکار و عقاید و رفتارش! روز ولادت او راگرامی می داریم، روز ولادت دختر نبی اکرم و همسرعلی مرتضی، مادر حسنین و زینب کبرا، حضرت فاطمه زهرا (س) .

عزیزان و جوانان ،خواهران و برادران دوست داشتنی روستای بکاول به همه ی شما صمیمانه توصیه می کنم که قدر پدر و مادرهایتان را بدانید.  و هر کز به آنها بی احترامی نکنید                                                                                                                                                                                 

همین امروز بروید و بر دستان     مادرتان    بوسه ای عاشقانه بزنید.                     

                                                                                            (حسن نمازی بکاولی )

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسن نمازی بکاولی